۴۵ نتیجه برای آموزش
حسین فیض اله زاده، پرخیده حسنی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه:حرفه پرستاری از دیر باز در مسیر فرایند تکاملی خود با چالش های فراوانی روبرو شده است. یکی از چالش های امروزی، اشتغال فارغ التحصیلان دکتری تخصصی پرستاری در بالینمی باشد. هدف از این مطالعه تبیین چالش ها و فرصت های اشتغال دکتری های پرستاری در بالین از دیدگاه دانشجویان و مدرسین دکتری پرستاری بود. مواد و روش ها:این مطالعه یک پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی است که با رضایت آگاهانه و مشارکت ۱۰ نفر از دانشجویان و مدرسین دکتری پرستاری دانشکده های پرستاری شهر تهران انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها، گزارش مکتوب نیمه ساختار یافته و با سوالات باز پاسخ بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. برای تایید صحت داده ها معیارهای لینکولن و گوبا بررسی شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل گزارش هامنجربهاستخراج۲۴ کد اولیه، ۱۲ زیر طبقه و ۵ طبقه اصلی گردید. طبقات اصلی پدیدار شده شامل مدیریت و سازمان دهی در بالین، شکاف بین نظری و عمل در دوره دکتری پرستاری، تربیت دکتری پرستاری بالین، ارتقای حرفه و بهبود کیفیت آموزش و خدمات بالینی پرستاری بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بایستی دکتری های پرستاری در راستای تخصص خود و در سطوح عالی پرستاری بکار گرفته شوند و قبل از بکارگیری آنان در بالین، جایگاه شان مشخص گردد. همچنین برای ارائه خدمات پیشرفته و مبتنی بر شواهد پرستاری، بهتر است آنان را بصورت دکتری پرستاری بالین یا حرفه ای تربیت کرد
فاطمه حشمتی نبوی، ربابه معماریان، زهره ونکی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه:
یکی از موانع موجود بر سر راه اجرای آموزش به بیمار، عدم
سازماندهی و نظارت از سوی مدیران بر انجام این فعالیت است. هدف مطالعه حاضر، تعیین
تاثیر اجرای
الگوی نظارت بالینی (Clinical
Supervision Model) بر نگرش
بیماران نسبت به آموزش دیدن توسط پرستاران، رضایت بیماران از آموزش پرستاران و
کیفیت ثبت آموزش به بیمار به عنوان پیامدهای اجرای آموزش به بیمار است.
مواد و روشها:
این پژوهش یک مطالعه شبه تجربی از نوع مقایسه گروههای ایستا است که در آن گروه مقایسه و آزمون با یک پس آزمون با هم مقایسه شدند. نمونههای این مطالعه را ۷۲ بیمار در دو گروه مجزای یکسان سازی شده تشکیل داد. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف انجام شد. الگوی نظارت بالینی در ۳ بخش از بیمارستان ثامن الائمه (ع) شهر مشهد و به مدت ۶ ماه انجام شد.
ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بود از: پرسشنامه اطلاعات زمینهای بیماران، پرسشنامه"
نگرش بیماران به آموزش پرستاران “Patients’ Attitude Toward Education by Nurses” و پرسشنامه رضایت
بیماران از آموزش پرستاران “Patient Satisfaction From Nurses' Education”که از طریق مصاحبه تکمیل شدند و چک لیست مشاهدهای "کیفیت
ثبت آموزش به بیمار Education” Documentation
Quality of Patient بود.
.
اعتبار ابزارهای
پژوهش با استفاده از روش اعتبار محتوا، و پایایی آن ها با استفاده از روش دونیمه
کردن و تعیین همبستگی بین ارزیابها به تایید رسید. دادهها پس از جمع آوری
با استفاده ازنرم افزار SPSSنسخه ۱۱,۵ و با استفاده
از آزمونهای کایدو و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها:
نتایج رضایت بیماران بعد از مداخله آموزش پرستاران
افزایش یافت و نتایج، تفاوت معنی داری را نشان داد (P =۰/۰۲). بعلاوه،
بین کیفیت ثبت آموزش به بیمار قبل و بعد از اجرای مداخله تفاوت آماری معنیداری
نشان داد (۰۰۰۱/۰=P).
از طرف
دیگر، یافته ها تفاوت آماری معنی داری را بین نگرش بیماران قبل و بعد از مداخله
نشان نداد.
نتیجهگیری:
الگوی نظارت بالینی، با
سازماندهی، اجرا و بازخورد میتواند برای ارتقاء دانش و مهارت پرستاران در زمینه آموزش
بیماران مفید باشد. پژوهش های بیشتری برای بررسی تأثیر این الگو بر سایر جنبههای عملکرد پرستاری مورد نیاز است.
محمود اکرامی، فهیمه یاری، سمیه رجب زاده،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده
مقدمه: مدیریت کیفیت جامع در
آموزش پزشکی روش مدیریتی چند مرحله ای است که فرآیند های یاددهی-یادگیری را مورد
تأکید قرار می دهد. از اساسی ترین گام هادر مراحل اجرای آن، آمادگی مدیران آموزشی است
که عهده دار برنامه ریزی و اجرای اقدامات اصلاحی هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین
آمادگی دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای اجرای مدیریت کیفیت جامع
درآموزش پزشکی انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه ی توصیفی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران
دخیل در آموزش علوم پزشکی شاغل در دانشگاه (۳۰۰ نفر) بود. ۲۲۱ نفر بر اساس جدول
مورگان (Morgan)، و به شیوه در دسترس
انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها "پرسشنامه آمادگی برای اجرای TQM" (Preparation
for Implementation of TQM Questionnaire)
بود که با مرور مطالعات مربوطه با ۲۱ عبارت طراحی شد. اعتبار
محتوای پرسشنامه با نظر ۱۰ نفر از متخصصان و پژوهشگران TQM
تایید شد. پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ۸۶/۰=α محاسبه شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ۱۷ و روش های آماری تی مستقل، فریدمن و همخوانی مجذور کای
تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آمادگی
برای اجرای TQM به مفهوم کلی و در هریک از نشانه های
۸ گانه در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیش از حد متوسط و نسبتاً بالا بود. نشانه به
کارگیریTQM در کردار مدیران، بالاترین و تخصیص منابع، پایین
ترین رتبه از نظر میانگین در میان ۸ نشانه بود. به کارگیریTQM در گفتار مدیران، اعطای پاداش به
کارکنان، تلاش های منسجم و هماهنگ تیم مدیریت، زمان اختصاص یافته جهت نشر TQM،
تدوین برنامه های روشن و مشارکت کارکنان دررتبه های دوم تا هفتم قراردارد.
نتیجه گیری: در
دانشگاه علوم پزشکی مشهد بستر اجرایی نسبتاً مناسبی برای اجرای مدیریت کیفیت
درآموزش پزشکی فراهم شده و دانشگاه قابلیت ورود به مرحله ی بالاتری از مراحل اجرای
TQM را داراست.
سهیلا کلانتری، سامیه غنا، اکرم ثناگو، لیلا جویباری،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: آموزش بلوغ و مسائل جنسی همواره یکی از موضوعاتی
است که والدین از آگاه کردن فرزند خود نسبت به آن واهمه دارند. در مسئولیت تربیتی
و تصمیمات بهداشتی کودک، والدین به خصوص مادران نقش اصلی را به عهده دارند. این پژوهش با هدف تبیین تجربه مادران از آموزش بلوغ و مسائل جنسی
به فرزندان خود انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر به روش کیفی و بر روی ۲۴ مادر کودک و نوجوان
سنین ۶ الی ۱۸ سال در سال ۱۳۹۱ براساس نمونه گیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع
صورت گرفت. برای اندازه گیری روایی و اعتماد، از قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال و
قابلیت تایید استفاده گردید. روش جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته
بود. تجزیه و تحلیل داده ها به روش "تحلیل محتوای مورس" صورت گرفت.
یافته ها: یک مضمون اصلی و سه مضمون فرعی از یافته ها
استخراج شد. مضمون
اصلی "وظایف مادری و آماده کردن دختران برای ورود به مرحله بلوغ" بود.
مضامین فرعی "آموزش قاعدگی"، "رعایت مسائل شرعی"، "آموزش
های نامحسوس مسائل جنسی" بود. آخرین مضمون فرعی خود شامل دو مضمون فرعی دیگر
می باشد که شامل "آمادگی برای نقش جنسیتی" و "آسیب پذیری از جنس
مخالف" می باشد.
نتیجه گیری: لزوم نهادینهشدن آموزشهای رسمی درباره بلوغ در
کشور ایران در نظام بهداشت و درمان ضروری است. با وجود همه تحولات فرهنگی درخصوص
موضوع بلوغ در جامعه ایران، همچنان فرهنگ عرفی غالب در جامعه و خانوادهها با
موضوع بلوغ با احتیاط شدید و به صورت خاموش برخورد میکند.
مرتضی روحانی، علیرضا رجایی، سید علی کیمیایی، جواد ملک زاده، حمیدرضا بهنام وشانی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: پرستاران از
مهمترین منابع نظام سلامت یک جامعه میباشند. لذا توجه به سلامت روان این قشر
ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش شناختی- رفتاری دینی بر
احساس ناامیدی، احساس بی ارزشی و احساس نارضایتی زندگی در پرستاران انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه از
نوع مداخلهای نیمه تجربی بوده و در آن ۶۶ پرستار شاغل در بیمارستان شهید هاشمی
نژاد مشهد انتخاب و به طور تصادفی به دو
گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. مداخله شامل برنامه آموزش شناختی- رفتاری دینی،
متشکل از ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای بود که ۳روز در هفته برای گروه آزمون برگزار شد.
ابزار گردآوری دادهها "پرسشنامه بحران هویت" (Identity Crisis
Questionnaire)
بود. روایی
محتوا توسط ۱۲ نفر از مدرسین و متخصصان تأیید شد. برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد )۹۳/۰=α(. پرسشنامهها قبل و یک ماه بعد از مداخله تکمیل گردیدند. قابل
ذکر است که نمره کسب شده کمتر نشاندهندهی سلامت روان بیشتر میباشد. دادهها
توسط SPSS نسخه ۱۸ با استفاده از
آمار توصیفی و تحلیلی تیمستقل و زوجی و آنالیز واریانس تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین کلی
نمرات احساس ناامیدی، احساس بیارزشی و احساس نارضایتی از زندگی در پرستاران
از ۷۶/۱۱±۱۲/۴۴ قبل از مداخله به ۱۸/۱۴±۴۷/۳۳ یکماه بعد از مداخله
تغییر یافت (۰۰۱/۰P<). در حالی که در
گروه کنترل میانگین کلی نمرات یکماه بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله تغییر
معنیداری را نشان نداد (۰۶/۰P<).
نتیجهگیری: آموزش شناختی-رفتاری دینی، شیوهای ارزان، کارآمد و ایمن برای
کمک به سلامت و بهداشت روان پرستاران است. پیشنهاد میشود به منظور ارتقای بهداشت
روان پرستاران و بهبود کیفیت مراقبت ها، از این روش در آموزش پرستاران استفاده شود.
ابوالفضل فرجی، حمیدرضا خانکه، محمدعلی حسینی، کیانوش عبدی، پوریا رضاسلطانی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: کلید موفقیت در مدیریت تعداد بالای مصدومین با منابع محدود، تریاژ می باشد که
بدون آمادگی پرستاران امری ناممکن به نظر می رسد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش به روش شبیه سازی شده بر
میزان آمادگی پرستاران در انجام تریاژ حوادث انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی ٦٠ پرستار بیمارستان روانپزشکی
رازی که بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شده بودند، به روش تصادفی ساده در
دو گروه ٣٠ نفری مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهشگر ساخته شامل "آزمون
دانش تریاژ حوادث" "Knowledge of
Disaster Triage Test" دارای ٣٠ سوال چهار گزینه
ای و "آزمون دقت تریاژ حوادث" (Accuracy of Disaster
Triage Test) شامل ٣٠ سوال چهار گزینه
ای بود. روایی آزمون ها به روش روایی صوری و محتوا با نظر خبرگان و پایایی به روش آلفای
کرونباخ برای "آزمون دانش تریاژ حوادث" ٧٥/٠ و "آزمون دقت تریاژ حوادث" ٧٨/٠ بدست آمد. پس از بررسی سطح دانش و دقت تریاژ در دو گروه، کارگاه آموزشی یک روزه به روش شبیه سازی شده
تریاژ فقط در گروه مداخله اجرا شد. در نهایت مجدداً آزمون ها توسط دو گروه تکمیل و
داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ۱۶
تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین میانگین نمره آمادگی پرستاران در انجام تریاژ (دانش و دقت)، در گروه
مداخله قبل و بعد از مداخله اختلاف معنی دار مشاهده شد (٠٠١/٠>p). همچنین بین میانگین تفاضل آمادگی پرستاران در انجام
تریاژ (دانش
و دقت)، بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معنی دار مشاهده شد (٠٠١/٠>p).
نتیجه گیری: آموزش به روش شبیه سازی بر میزان آمادگی پرستاران در انجام
تریاژ حوادث تأثیر مثبت دارد. پیشنهاد می شود جهت آمادگی پرستاران در تریاژ حوادث
و فوریت های پزشکی از این روش آموزشی استفاده شود.
سعید امت رضا ، زهرا مشتاق عشق، منوچهر اسحاق، میترا حکمت افشار، محمدکاظم نائینی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: حملات
دوره ای میگرن سبب اختلال عملکرد بیمار از جمله غیبت های طولانی مدت از محل کار،
تاثیر بر خلق و خوی و اختلالات خواب می شود و نهایتا کیفیت زندگی را تحت تاثیر
قرار می دهد. این پژوهش با هدف تعیین بررسی تاثیر برنامه آموزش خود مراقبتی بر
اساس "الگوی خود مراقبتی اورم" بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن انجام شد.
مواد و روش ها: در
این مطالعه نیمه تجربی، ۴۲ بیمار مبتلا به میگرن مراجعه کننده به مرکز طب
سنتی یکی از درمانگاه های اعصاب شهر تهران
با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت یک گروهی قبل و بعد مورد بررسی قرار
گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناسی و ابزار پژوهشگر
ساخته "پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن" بود. جهت تعیین
روایی پرسشنامه، از روایی محتوا با ارزیابی ۱۰ نفر و اندازه گیری پایایی به روش
آزمون مجدد استفاده شد. برنامه آموزشی خود مراقبتی بر اساس "الگوی خود مراقبتی
اورم" طی ۴ جلسه ۲ ساعتی بر اساس نیازهای خود مراقبتی اجرا شد. کیفیت زندگی
در دو مرحله قبل از آموزش و ۸ هفته بعد از پایان جلسه آموزشی سنجیده شد. داده ها
با استفاده از نرم افزارSPSS
نسخه ۱۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین
نمره عملکردهای وضعیت سلامت در بعد های "جسمی" و
"روانی" بعد از آموزش نسبت به قبل از آموزش افزایش یافته بود که این اختلاف
از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/۰P=). بعلاوه، بین
میانگین نمره کیفیت کلی زندگی بعد از آموزش نسبت به قبل از آن تفاوت معنی دار آماری
وجود داشت (۰۴۹/۰P=).
نتیجه
گیری: آموزش برنامه خود مراقبتی بر اساس "الگوی
خود مراقبتی اورم" بر پایه نیازهای خود مراقبتی بیماران موجب بهبود کیفیت
زندگی بیماران مبتلا به میگرن می شود. پیشنهاد می شود از این الگو برای ارتقا
کیفیت زندگی این بیماران استفاده شود.
معصومه فولادوندی، منصوره عزیززاده فروزی، آذر اسدآبادی، غلامرضا فولادوندی، طاهره لشکری، لیلا ملکیان،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: یکی از مفاهیم بسیار
مهم در بیماری های مزمن مفهوم کیفیت زندگی است و بیماری دیابت نیز از این قاعده مبرا
نیست . ارتقاء کیفیت زندگی این بیماران از طرق مختلف صورت می پذیرد و یکی از این روش ها کنترل یا به عبارتی
مدیریت تنش است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش مدیریت تنش بر بهبود
کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، صورت گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی می باشد. نمونه های این پژوهش را ۹۶ نفر از بیماران
مبتلا به دیابت نوع ۲ مرکز دیابت شهر کرمان تشکیل دادند (۴۸ نفر در گروه کنترل و
۴۸ نفر در گروه مداخله)، که به صورت در دسترس انتخاب شدند. بیماران گروه مداخله طی
یک دوره ۵/۱ ماهه برای ۱۰ جلسه ۲ ساعتی
(هر هفته دو جلسه) مورد آموزش قرار گرفتند. کیفیت زندگی بیماران گروه مداخله
وکنترل قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه" کیفیت زندگی SF۳۶ "۳۶-Item
Short Form Health Survey" اندازه
گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه
۲۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار
گرفت.
یافته ها: میانگین و
انحراف معیار نمره کل کیفیت زندگی در دو گروه کنترل و مداخله قبل از آموزش به ترتیب ۵۳/۱۵±۱/۵۴
و ۷۹/۱۴±۳۲/۵۴ و بعد از آموزش
۶۹/۱۶±۲۱/۵۴ و ۴۱/۱۲±۵۲/۶۳
بود. نتایج تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بعد از
مداخله نسبت به قبل از مداخله نشان داد (۰۰۰۱/۰>P).
نتیجه گیری :یافته
های این پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت تنش موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران گروه
مداخله شده است. پیشنهاد می شود از این شیوه به عنوان یک روش مکمل برای بهبود
کیفیت زندگی بیماران دیابتی و سایر بیماران مزمن استفاده شود.
پروانه خراسانی، مریم رسولی، منصوره زاغری تفرشی، سرور پرویزی، محمود نصراصفهانی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: ثبت آموزش بیمار، ابزاری مهم جهت تعیین صحت مداخلات آموزشی، حمایت و حفظ حقوق قانونی گیرندگان و ارائهدهندگان خدمات است. هدف این پژوهش طراحی و ارزشیابی "فرم ثبت آموزش بیمار" برای ثبت ساختارمند فرآیند آموزش بیمار بود. مواد و روشها: مطالعهی روششناسی حاضر در مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) اصفهان طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ انجام شده است. مشارکتکنندگان شامل ۲۵۶ کارشناس و متخصص بالینی بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند در سه گروه مرکزی، راهبردی و فرآیندی/بازخوردی همکاری نمودند. دو مرحله طراحی و ارزشیابی فرم ثبت آموزش بیمار با ۲۴ دوره نظرخواهی اولیه قبل از اجرا و جمع-آوری ۴۹ یادداشت در عرصه، ۱۱مصاحبه و ۵۲ گزارش و ۶ دوره نظرخواهی مجدد طی ۹ ماه اجرای آزمایشی فرم اولیه انجام شد. ارزشیابی با تحلیل محتوای کیفی قراردادی بازدارندهها و مزایای ثبت و اجرای آموزش بیمار تا اشباع دادهها و تصویب فرم بازنگریشده ادامه یافت. یافتهها: فرم اولیهی ثبت آموزش بیمار به صورت ساختارمند با یک سربرگ مشخصات بیمار به همراه ۴ جدول ثبت آموزشهای بدو ورود تا موقع ترخیص در ۹ ستون با زیرنویس ثبت اختصارات کامل فرآیند آموزش بیمار طراحی شد. فرم بازنگریشده پس از اجرای آزمایشی شامل اختصارات کمتر به همراه چهارجدول ارزیابی اولیه، آموزش موقع پذیرش و آموزشهای حینبستری و مراقبت در منزل توسط دو گروه کارشناسان بالینی و پزشکان بود. طراحی و توصیههای دارو، به کارت ترخیص منتقل شد. بازدارندههای ثبت و آموزش بیمار شامل پیچیدگی و عدم آشنایی کارشناسان با فرم اولیه و همچنین کمبود وقت، کمبود نیرو، کمبود مهارت و محتوای کمک آموزشی و مزایای مربوطه برای سازمان، بیماران و کارشناسان بالینی در دو طبقه با ۶ کد اصلی و ۴۳ کد فرعی تبیین گردید. نتیجهگیری: طراحی "فرم ثبت آموزش بیمار"، منجر به تسهیل ثبت و اجرای کامل فرآیند آموزش بیمار شد. فرم طراحی شده می تواند برای ثبت آموزش بیمار در دیگر مراکز درمانی مفید واقع شود.
ملیحه همتی اسمعیلی، فاطمه حشمتی نبوی، حمیدرضا ریحانی، رسیدضا مظلوم، سيد علیرضا تسعیری، محسن ابراهیمی، حوا عبداللهی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: پرستاران بیش از سایر گروههای شغلی در معرض خشونت محل کار قرار دارند. نگرش آنها به مدیریت خشونت در هنگام مواجهه آنها در برابر خشونت محل کار موثر است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر اجرای برنامه آموزشی پیشگیری از خشونت محل کار بر نگرش پرستاران نسبت به مدیریت خشونت و پرخاشگری بیمار و خانواده آنها میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی یک گروه از نوع قبل و بعد بود که بر روی ۶۵ نفر پرستاران شاغل در بخش اورژانس عدالتیان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد انجام شد. مداخله بهصورت یک سمینار سه روزه در قالب برنامههای آموزش مداوم با عنوان "پیشگیری از خشونت محل کار در اورژانس" اجرا شد. ابزار گردآوری دادهها، "مقیاس نگرش به مدیریت پرخاشگری و خشونت "The Management of Aggression and Violence Attitude Scaleبود که در آن نمرات کمتر نشاندهنده نگرش مثبت بود. برای سنجش روایی از روش روایی محتوا با نظر ۱۰ نفر از اساتید دانشکده پرستاری و مامایی مشهد و تربیت مدرس تهران انجام شد، پایایی ابزار نیز با روش همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ به تایید رسید. دادهها با نرمافزار آماری SPSS نسخه ۱۶ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد میانگین نمره نگرش پرستاران نسبت به مدیریت خشونت، در بعد عوامل مدیریتی از ۴۱/۴±۶۹/۳۰ قبل از مداخله به ۴۱/۴±۰۰/۲۹ بعد از مداخله بهبود یافت که این تغییرات به لحاظ آماری معنیدار بود (۰۲۱/۰P=). اما در ابعاد عوامل خارجی، داخلی و موقعیتی این تغییرات معنیدار نبود.
نتیجه گیری: آموزش میتواند نگرش پرستاران نسبت به خشونت را در بعد مدیریت خشونت بهبود بخشد. مطالعات بیشتری مورد نیاز است تا با اجرای مداخلات آموزشی با محتوا و روشهای متفاوت، اثربخشی برنامههای آموزشی در این خصوص را مورد بررسی قرار دهد.
شکوفه ثابت دیزکوهی، طاهره نصرآبادی، ابراهیم ابراهیمی ابیانه،
دوره ۵، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: مهارت برقراری ارتباط دانشجویان پرستاری سبب افزایش رضایتمندی آن هادر ارائه مراقبت میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی برمیزان رضایتمندی دانشجویان پرستاری ازبرقراری ارتباط با بیماران انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با یک گروه، به روش پیش آزمون وپس آزمون انجام شد. تعداد نمونهها ۳۵ نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل کارشناسی پرستاری دانشکده پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر درسال تحصیلی ۹۴- ۹۳ بود (۲۰۰ نفر) که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه سه قسمتی جمع آوری گردید: اطلاعات جمعیت شناختی،"آزمون مهارتهای ارتباطی کوئین دام ("Queen-Dom Communication Skills Test) که روایی و پایایی آن در مطالعات گذشته سنجیده شده و پرسشنامه پژوهشگر ساخته "رضایت دانشجویان پرستاری در برقراری ارتباط با بیماران" (Nursing Students Satisfaction in Communicating with Patients) بود. روایی پرسشنامه به روش روایی محتوا با نظر خواهی از ۱۰ تن از مدرسین دانشگاه آزاد اسلامی تهران و پایایی آن با آلفای کرونباخ با ۱۰ نفر از دانشجویان محاسبه شد. دادهها با نرم افزار اس پس اس اس نسخه ۲۱ تحلیل شد.
یافتهها: میانگین رضایتمندی دانشجویان پرستاری در برقراری ارتباط با بیماران بستری و ابعاد آن درپیش آزمون از ۴۸/۲ برای شرایط بالینی بیمار (کمترین) تا ۴۶/۳ برای ارتباط کلامی با بیماران (بیشترین) بود. در پس آزمون میانگین متغیرها ۶۸/۳ برای شرایط بالینی بیمار تا ۵۰/۴ برای ارتباط کلامی با بیماران بود. میانگین رضایتمندی در پس آزمون بیشترازحد متوسط بود (۰۵/۰ > P).
نتیجه گیری: آموزش مهارت ارتباطی به دانشجویان پرستاری سیب افزایش رضایتمندی آنها در برقراری ارتباط با بیماران میشود. توصیه میگردد مسئولان ومدرسان پرستاری به آموزش مهارتهای ارتباطی در دروس نظری و عملی توجه بیشتری نمایند.
صدرا علی پور، المیرا اعزازی بجنوردی، مونا هنرمند دربادام، سحر موسوی، زهرا دشت بزرگی،
دوره ۶، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: خیانت زناشویی مسالهای بسیار دردناک برای زوجها و خانوادهها به ویژه برای زنان میباشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر دیدگاه درکی و بخشودگی زنان آسیبدیده خیانت زناشویی انجام شد.
روش کار: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همه زنان آسیبدیده خیانت زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال ۱۳۹۴ بودند. مجموعاً ۳۰ زن با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه همتا (هر گروه ۱۵ نفر) جایگزین شدند. گروه مداخله ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای آموزش تصویرسازی ارتباطی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. همچنین هر دو گروه "پرسشنامه دیدگاه درکی" "Perspective Taking Questionnaire" و "پرسشنامه بخشودگی" "Forgiveness Questionnaire" را در مراحل پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند که پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. دادهها با کمک نرمافزار اس پی اس اس نسخه ۲۱ تحلیل شدند.
یافتهها: بین گروههای آزمایش و کنترل در دیدگاه درکی و بخشودگی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش تصویرسازی ارتباطی بهطورمعناداری باعث افزایش دیدگاه درکی (۰۰۱/۰ > P، ۸۸۸/۴۸ = F) و بخشودگی (۰۰۱/۰ > P، ۸۴۷/۳۰ = F) زنان آسیبدیده خیانت زناشویی شد.
نتیجه گیری: آموزش تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) باعث افزایش دیدگاه درکی و بخشودگی زنان آسیبدیده خیانت زناشویی شد. بنابراین، به مشاوران و درمانگران استفاده از روش آموزش تصویرسازی ارتباطی برای بهبود ویژگیهای روانشناختی (بهویژه دیدگاه درکی و بخشودگی) زنان آسیبدیده خیانت زناشویی پیشنهاد میشود.
فریده یغمایی، معصومه ندرلو، سحر مهاجری، سوسن ریوفی کلاچایه،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: کیفیت زندگی کاری کارکنان از عوامل مهم در سازمانها میباشد. این پژوهش با هدف تعیین همبستگی کیفیت زندگی کاری با ویژگیهای جمعیت شناختی کارکنان مراکز آموزش توانبخشی درشهر زنجان شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-همبستگی است. در پژوهش حاضر، جامعه آماری متشکل از کارکنان مراکز آموزش توانبخشی در شهر زنجان بود. تعداد ۱۰۰ نفر از ۱۳ مرکز شبانه روزی و روزانه، ۱۱ مرکز کلینک تخصصی و ۴ گروه ویزیت در منزل انتخاب شدند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر نیز به صورت سر شماری بود. دادهها با "مقیاس کیفیت زندگیکاری معلمان مدارس دانشآموزان با نیازها ویژه" " Quality of Work Life Scale for Teacher of Student with Special Needs " با ۶۱ عبارت جمع آوری شد. شاخص روایی محتوا و پایایی به روشهای آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. دادهها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۱۶ انجام شد.
یافتهها: بعد تعامل با دانشآموزان بالاترین نمره (۱۷/۳) و بعد موانع شغلی کمترین نمره را بدست آمد. میانگین نمره کیفیت زندگی ۲۷/۰ ± ۸۱/۳ به دست آمد. افراد متأهل در بعد ارتقاء و مشارکت شغلی نمره پائینتری کسب کرده بودند (۰۵/۰ > P). کیفیت زندگی و ابعاد آن با جنسیت، تحصیلات، سن و سابقه کار مرتبط نبود (۰۵/۰ < P).
نتیجه گیری: بین ابعاد کیفیت زندگی کاری با برخی از ویژگیهای جمعیت شناسی کارکنان مراکز آموزشی بهزیستی همبستگی وجود دارد. لذا با توجه به یافته که بعد موانع شغلی کمترین نمره را بدست آمد، توجه به این بعد از کیفیت زندگی در معلمان مدارس استثنایی بسیار با ارزش است.
فریبا مرادزاده، علیرضا پیرخائفی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ارتقاء ویژگیهای روانشناختی کارکنان اداره بهزیستی با توجه به تنشهایی که تجربه میکنند اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش پذیرش و تعهد بر انعطافپذیری شناختی و شفقت خود کارکنان اداره بهزیستی شهر ورامین بود.
روش کار: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروههای مداخله و کنترل بود. جامعه آماری شامل همه کارکنان اداره بهزیستی شهر ورامین در سال ۱۳۹۵ بودند. از میان آنان ۳۰ بطور در دسترس و داوطلبانه وارد مطالعه شدند و به روش تصادفی با قرعه کشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای آموزش پذیرش و تعهد داشت. هر دو گروه "سیاهه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال" (Dennis & VanderWal’s Cognitive Flexibility Inventory) و " مقیاس شفقت خود نف" (Neff's Self-Compassion Scale) را در مراحل پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. پایایی برای هر دو ابزار با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. دادهها با نرمافزار اس پی اس اس نسخه ۱۹ تحلیل شدند.
یافتهها: در مرحله پسآزمون بین گروههای مداخله و کنترل در متغیرهای انعطافپذیری شناختی و شفقت خود تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش پذیرش و تعهد بهطور معناداری باعث افزایش انعطافپذیری شناختی (۰۰۱/۰ > P، ۰۴۰/۴۹ = F) و شفقت خود(۰۰۱/۰ > P، ۱۱۵/۵۳ = F) کارکنان شد.
نتیجه گیری: آموزش پذیرش و تعهد باعث افزایش انعطافپذیری شناختی و شفقت خود در کارکنان اداره بهزیستی شهر ورامین شد. بنابراین، استفاده از این شیوه آموزشی برای بهبود انعطافپذیری شناختی و شفقت خود پیشنهاد می شود.
مرضیه طوافی، عبدالله خرمی مارکانی، رحیم بقایی،
دوره ۷، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: دانشجویان در زمینه ابعاد مختلف خودمراقبتی و خودکارآمدی مشکلات بسیاری دارند. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر برنامه مداخله مبتنی بر عادات بهداشتی بر خود مراقبتی و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری بود.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. ۶۰ نفر از دانشجویان پرستاری با روش تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برای گردآوری دادهها از "مقیاس خودمراقبتی دوسی و کیگان" (Dossey & Keygan Self-Care Scale) و نیز "مقیاس خودکارآمدی عمومی" (General Self-Efficacy Scale) استفاده شد. روایی و پایایی "مقیاس خودمراقبتی دوسی و کیگان" به روش شاخص روایی محتوا، نسبت روایی محتوا و صوری و نیز پایایی آن به روش ضریب آلفاکرونباخ تعیین شد. روایی و پاپایی نسخه فارسی "مقیاس عمومی خودکارآمدی" در مطالعات قبلی تأیید شده است. برای گروه آزمون برنامه مداخله بمدت ۶ هفته اجرا شد. ۶ جلسه برنامه حمایتی و مشاوره پیگیری در مرکز مشاوره دانشجویی خوابگاههای دانشجویی انجام شد. برای گروه کنترل هیچ مداخلهای انجام نشد. پرسشنامهها توسط هر دو گروه قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. دادهها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۱۹ تحلیل شد.
یافتهها: اختلاف میانگین نمره کل خودمراقبتی و خودکارآمدی در دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله از نظر آماری معنی دار نبود (۰۰۵/۰ < P). ولی بعد از مداخله، اختلاف میانگین نمره خودمراقبتی در ابعاد جسمی، ذهنی و علایق و نیز میانگین نمره خودکارآمدی در دو گروه مداخله و کنترل از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۵/۰ > P).
نتیجه گیری: برنامه مداخله مبتنی بر عادات بهداشتی توانست خودمراقبتی دانشجویان را در حیطههای جسمی، ذهنی و علایق و نیز خودکارآمدی آنها را افزایش دهد. بکارگیری این مداخله برای دوره کارشناسی پرستاری در کلیه دانشگاهها توصیه میشود.
حسن الهی فر، محمد قمری، کیانوش زهراکار،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: از جمله مشاغل حساسی که زنان بدان اشتغال دارند معلمی است و متغیری که می تواند تحت تاثیر اشتغال آن ها قرار گیرد، صمیمیت زناشویی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی "درمان پذیرش و تعهد" بر صمیمیت زناشویی معلمان زن انجام شد.
روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون – پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش همه معلمان زن متاهل و شاغل شهر ابهر در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. از میان آن ها ۳۰ تن با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه مداخله در هشت جلسه ۹۰ دقیقه ای با روش "درمان پذیرش و تعهد" آموزش دیدند. هر دو گروه "بررسی نیازهای صمیمیت" (Intimacy Needs Survey) را بعنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. روایی پرسشنامه بوسیله مدرسین گروه مشاوره تایید و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. داده ها با اس پی اس اس نسخه ۲۴ تحلیل شدند.
یافتهها: در مرحله پس آزمون و پیگیری بین گروه های مداخله و گواه در مولفه صمیمیت عاطفی(۲۰/۱۲=F ،۰۱/۰>P)، صمیمیت روانشناختی (۸۰/۱۱ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت عقلانی(۹۹/۱۶ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت جنسی(۴۷/۱۵ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت بدنی(۴۳/۲۴ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت معنوی(۰۴/۱۷ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت زیبایی شناختی(۷۶/۱۷ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت اجتماعی- تفریحی(۳۹/۱۶ = F، ۰۱/۰ > P)، صمیمیت زمانی(۹۲/۱۵ = F، ۰۱/۰ > P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش "درمان پذیرش و تعهد" باعث افزایش مولفه های صمیمیت زناشویی معلمان زن شد(۰۱/۰P<) و این افزایش در طی زمان پایدار بود.
نتیجه گیری: آموزش "درمان پذیرش و تعهد" می تواند صمیمیت زناشویی در معلمان زن متاهل را افزایش دهد. بنابراین، مشاوران و درمانگران می توانند از روش مذکور برای افزایش صمیمت زناشویی استفاده کنند.
آزیتا بابایی آبراک، سحر صفرزاده،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: مهارت مثبت اندیشی یکی از مهمترین مهارتها برای مقابله با چالشهای تحصیلی و موفقیت دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی بر سرزندگی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی و جهت گیری هدف-پیشرفت در دانش آموزان دختر با نشانگان افسردگی مقطع متوسطه دوم شهر ایذه میباشد.
روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دارای نشانگان افسردگی مقطع متوسطه دوم شهر ایذه در سال ۱۳۹۶ بودند. که از میان آنان ۲۲ نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. دادهها با "پرسشنامه سرزندگی تحصیلی" (Educational Vitality Questionnaire)، "پرسشنامه اشتیاق تحصیلی" (Educational Enthusiasm Questionnaire) و "پرسشنامه جهت گیری هدف-پیشرفت" (Goal Orientation Questionnaire) جمع آوری شد. روایی ابزار به روش روایی محتوا و پاپایی ابزار به روش آلفای کرونباخ تأیید شد. گروه آزمایش، آموزش مهارتهای مثبت اندیشی را طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای دریافت کردند. دادها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۳ تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمره پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل به ترتیب سرزندگی تحصیلی (۷/۲۹،۴/۲۹)، اشتیاق تحصیلی (۰۷/۴۴،۹۵/۴۳)، اهداف تبحری (۴۶/۳۰،۶۳/۳۰)، عملکردگرا (۵۲/۳۳،۲۹/۳۳) و عملکردگریز (۰۱/۲۸،۳۰/۲۷) بود و تفاوت آماری معناداری نداشت. مقایسه میانگین نمرات پس آزمون در گروههای آزمایش و کنترلبه ترتیب سرزندگی تحصیلی (۱۶/۳۴،۹۵/۲۹)، اشتیاق تحصیلی (۰۳/۴۹،۷/۴۳)، اهداف تبحری (۲۲/۳۴،۵۵/۳۱)، عملکردگرا (۲۸/۳۷،۷۴/۳۲) و عملکردگریز (۸۶/۲۶،۵۱/۲۷) بود و تفاوت آماری معناداری داشت (۰۰۱/۰ > P).
نتیجه گیری: مداخله آموزش مهارتهای مثبت اندیشی در دانش آموزان دختر با نشانگان افسردگی، سبب بهبود کارکردهای تحصیلی آنها شد. لذا اجرای آموزش مهات های مثبت اندیشی توسط کارشناسان در جهت ارتقایشرایط تحصیلی دانش آموزان دختر با نشانگان افسردگی توصیه میشود.
سیده زهرا میرزایی راد، نرگس ارسلانی، اصغر دالوندی، پوریا رضاسلطانی، سید داود حسینی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: پرستاران به سبب مواجهه روزمره با تنش بالای شغلی، نیازمند استفاده از روشهای مقابله با تنش هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارتهای تاب آوری بر تنش پرستاری کارکنان پرستاری شاغل در بیمارستانهای استان گلستان انجام شده است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی است. شرکت کنندگان شامل کارکنان پرستاری شاغل در بیمارستانهای استان گلستان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی و سهمیهای وارد مطالعه شدند. نمونهها در دو گروه آزمون و شاهد هر گروه به تعداد ۴۰ نفر بودند. گروه آزمون تحت یک کارگاه آموزشی ۴ جلسهای در زمینه مهارتهای تاب¬آوری قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها یک ابزار دو قسمتی شامل سؤالات جمعیت شناختی و "مقیاس تنش پرستاری" (Nursing Stress Scale) استفاده شد. این ابزارتوسط شرکت کنندگان قبل، بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله تکمیل شد. پایایی این مقیاس قبل از اجرای مداخله به روش الفای کرونباخ تأیید شد. دادههای گرد آوری شده با استفاده نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۱ تحلیل شد.
یافتهها: در گروه آزمون تفاوت میانگین نمره کل تنش پرستاری قبل و بعداز آموزش تاب آوری بترتیب ۰۵/۱۰۱، ۵۰/۹۳ یوده است. پس از مداخله آموزش مهارتهای تاب آوری بین دوگروه آزمون و شاهد نیز در متغیر تنش پرستاری تفاوت معناداری بدست آمد. به عبارت دیگر، مداخله به طور معناداری باعث کاهش تنش پرستاری (۱۴۱/۱۰۸ = f، ۰۰۱/۰P<) در کارکنان پرستاری شرکت کننده گردید.
نتیجه گیری: آموزش مهارتهای تاب آوری باعث کاهش تنش در کارکنان پرستاری شد. آموزش این مهارت برای کارکنان پرستاری پیشنهاد میشود.
حسن رضایی جمالوئی،
دوره ۸، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: اختلالات بالینی اختلالاتی هستند که به صورت، علائم باقیمانده از بیماری حاد نشان داده میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیرآموزش تلفیق در "درمان عقلانی- عاطفی آلیس" و "آموزش خوشبینی سلیگمن" بر سلامت عمومی و ناامیدی در زنان مطلقه مبتلا به اختلال افسردگی انجام شد.
روش کار: طرح پژوهشی حاضر از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش- پسآزمون در دو گروه آزمایش و کنترل بود. دادههای جامعه شامل زنان مطلقه تماس گیرنده با خط مشاوره بهزیستی بودند که در علائم جسمانی و وضعیت سلامت عمومی، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی و خودکشی و ناامیدی شکایت داشتند، به جلسه حضوری مشاوره دعوت شدند و توسط روانپزشک کلینیک تشخیص افسردگی گرفتند. از این تعداد،۳۲ آزمودنی به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها "پرسشنامه سلامت عمومی"(General Health Questionnaire) و "مقیاس ناامیدی کازدین" (Kazdin Hopelessness Scale) بود که روایی محتوا و پاپایی به روش آلفای کرونباخ اندازه گیری شد پرسشنامهها به صورت پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند و گروه آزمایش ۱۰ جلسه تحت آموزش تلفیق "درمان عقلانی- عاطفی آلیس" و "آموزش خوشبینی سلیگمن" قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار آماری اس پی اس اس نسخه ۲۵ استفاده شد.
یافتهها: گروه آزمایش که مداخلات درمانی تلفیقی را دریافت کردند با میانگین ۴۴۱/۱۱ افسردگی کمتری (۰۰/۲۱۹F=) و با میانگین ۴۱/۷ میزان ناامیدی کمتری (۰۰/۱۰۸F=) را گزارش کردهاند (۰۰۱/۰P=).
نتیجهگیری: تلفیق "درمان عقلانی- عاطفی آلیس" و "آموزش خوشبینی سلیگمن" سبب کاهش اختلال افسردگی اساسی شد. لذا برای افرادی که در حوزه درمان با افراد افسرده کار میکنند درمانهای تلفیقی گروهی پیشنهاد میشود.
الهام احسانی فرید، حمید رضا پیکری، پرستو گلشیری،
دوره ۸، شماره ۵ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: بحران هویت حرفهای در بین پرستاران موجب عدم تعادل روانی و ایجاد تنش میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی ابعاد هویت حرفهای با تنش نقش پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی-همبستگی در سال ۱۳۹۷ بر روی ۳۴۰ پرستار بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش نمونه گیری طبقهای متناسب با تعداد جامعه انجام شد. ابزار شامل دو پرسشنامه "پرسشنامه هویت حرفهای" (Professional Identity Questionnaire) و "مقیاس تنش نقش" (Role Stress Scale) بود. از روایی محتوایی، صوری و سازه (به روش تحلیل عامل تاییدی) و پایایی به روش آلفای کرونباخ) اندازه گیری شد. دادهها با نرم افزار SmartPLS ۲. ۰. M۳ تحلیل شد.
یافتهها: همبستگی منفی ۳ بعد هویت حرفهای (دستاوردهای حفظ و خطر ترک شغل (۰۵/۰>P) مقایسه اجتماعی و خود انعکاسی (۰۰۱/۰>P) و الگو سازی اجتماعی (۰۰۱/۰>P) با تنش نقش تأیید شد. اما همبستگی ۲ بعد دیگر (خود پنداره حرفهای (۰۵/۰>P) و استقلال درانتخاب حرفه (۰۵/۰>P) با تنش تأیید نشد. در کل همبستگی منفی هویت حرفهای با تنش نقش (۰۰۱/۰>P،۳۷/۰-=Z) مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجهگیری: دستاوردهای حفظ و خطر ترک شغل، مقایسه اجتماعی و خودانعکاسی و الگوسازی اجتماعی با کاهش تنش نقش پرستاران مرتبط است. جهت کاهش تنش نقش وارتقاء هویت حرفهای در پرستاران، برقراری دورههای آموزشی، مشاورههای شغلی و شخصیتی پیشنهاد میشود.