۹ نتیجه برای نظری
رضاقلی وحیدی، شهناز کفاشی، محمد رضا نریمانی، جمیل صادقی فر، مهدی رعدآبادی، اصلان نظری، مجید حیدری،
دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده
. مقدمه: درمان بیماری ها
وابستگی زیادی به تعامل بین پزشک-بیمار داشته و نتیجه همکاری بیمار با پزشک،
درمانی سریع و موفق است. از طرفی این رابطه جزء عوامل بسیار مهم در میزان رضایت
بیماران بخصوص در مراجعات بعدی بیماران می باشد. این مطالعه با هدف تعیین همبستگی بین
میزان دانش و رضایت بیماران از رابطه پزشک-بیمار در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم
پزشکی تبریز به انجام رسیده است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر به
روش توصیفی-همبستگی بر روی ۳۰۹ نفر از مراجعه کنندگان به ۱۱ بیمارستان آموزشی و
درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت. جمع آوری داده ها از طریق سه
پرسشنامه "دانش از رابطه پزشک بیمار" (Knowledge of Physician-Patient Relationship) ، "رضایت از رابطه
پزشک-بیمار" (Satisfaction of Physician-Patient
Relationship) و "رابطه پزشک-بیمار" (Physician-Patient
Relationship) صورت گرفت. روایی محتوای پرسشنامه ها با
نظر متخصصین و پایایی آن ها با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. تحلیل داده ها
به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل
و آزمون واریانس انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره دو مولفه دانش و رضایت بیماران از رابطه پزشک-بیمار به ترتیب
۰۹/۲±۵/۱۰ و ۵۸/۶ ±۰۸/۳۴ بود. همچنین میانگین
نمره مولفه رابطه پزشک-بیمار ۰۴/۶±۸۶/۳۵ بود. بین میزان رضایت از رابطه پزشک-بیمار و میزان رابطه پزشک-بیمار
همبستگی معناداری مشاهده شد (۰۱/۰>P). از طرف دیگر، بین میزان دانش از رابطه پزشک-بیمار و
میزان رابطه پزشک-بیمار همبستگی معناداری یافت نشد (۰۵/۰< P).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که میزان دانش و رضایت بیماران مراجعه کننده
به مراکز بیمارستانی شهر تبریز از رابطه پزشک-بیمار مطلوب است. پیشنهاد می شود که
ارائه کنندگان خدمات از حقوق بیماران و عواقب احتمالی عدم رعایت آن و نیز نحوه
پاسخگویی به این حقوق آگاهی کسب کنند.
نسیم نظری، لیلا ریاحی، اکبر بیگلریان،
دوره ۴، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: بهبود و توسعه شاخص های مدیریت در بخش بهداشت و درمان بسیار با اهمیت است. بهبود سکوت سازمانی و مدیریت دانش می تواند در عملکرد بیمارستان ها به نحو شایسته ای مؤثر واقع گردد. این مطالعه با هدف تعیین همبستگی بین سکوت سازمانی و مدیریت دانش در بیمارستان فیروزگر تهران انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است که در بیمارستان فیروزگر انجام شد. این مطالعه بر روی ۱۶۹ نفر از کارکنان پرستاری، اداری و مالی بیمارستان فیروزگر تهران، بصورت تصادفی- طبقه ای، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه "ماریا وکولا و بوراداس دیمیتریس" "Dimitris Buratas Maria Vakula" برای سکوت سازمانی و همچنین، پرسشنامه "ژوزف حداد" "Joseph Haddad" برای مدیریت دانش استفاده شد. روایی محتوا با نظر خواهی از ۵ نفر از کارکنان جامعه مورد نظر، تأیید شد. پایایی پرسشنامه سکوت سازمانی با محاسبه ضریب الفای کرونباخ ۸۳/۰ و مدیریت دانش با ضریب الفای کرونباخ ۹۲/۰ مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ۱۷ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج همبستگی مثبت و معنی داری را بین سکوت سازمانی و چهار مؤلفه مدیریت دانش نشان داد (۰۰۱/۰>P). بعلاوه، میانگین نمره ثبت دانش برابر ۱۱/۲۲، خلق دانش برابر ۴۹/۲۲، استقرار دانش برابر ۵۷/۱۶، تسهیم دانش برابر ۵۵/۱۴ و سکوت سازمانی با میانگین ۲۴/۲۷ و مدیریت دانش با میانگین ۷۲/۷۵ بدست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج همبستگی مثبت و معنی دار بین سکوت سازمانی و مدیریت دانش، برگزاری دوره های آموزشی برای ارتقاء توان تصمیم گیری کارکنان در مشکلات سازمان پیشنهاد می شود.
نسرین شکری، مرضیه یوسفی، ایرج صفایی راد، طیبه اکبری، سیده مریم موسوی، هیمن نظری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: امروزه بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانان و جوانان به یکی از مهمترین نگرانی های جامعه تبدیل شده و عوامل جمعیت شناسی و شیوه های فرزند پروری بر آن تأثیر گذار است. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی رفتارهای پرخطر در نوجوانان دانش آموز با شیوه های فرزند پروری والدین در شهرهمدان انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است که در دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ انجام شد. تعداد نمونه ۲۲۰ نفر (۱۲۰ پسر و ۱۰۰ دختر) بود که بصورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها علاوه بر پرسشنامه جمعیت شناسی، از "مقیاس فرزند پروری بامریند" (Baumrind’s Parenting Style Scale) و"مقیاس خطر پذیری نوجوانان ایرانی"(Iranian Adolescents Risk-Taking Scale) استفاده شد. روایی ابزارها توسط ۸ نفر از صاحبنظران روانشناسی و روانپزشکی با استفاده از روش های روایی صوری و محتوا مورد بررسی قرار گرفت. پایایی این ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی ا س اس نسخه ۲۲ انجام شد.
یافته ها: میان رفتارهای پرخطر دانش آموزان به ترتیب با شیوه فرزندپروری مقتدرانه و تحصیلات والدین همبستگی منفی و معناداری وجود داشت (r=۰/۴۸، p<۰/۰۰۱ & r=-۰/۴۲، p<۰/۰۰۱). همچنین با استفاده از آزمون آماری t مستقل، تفاوت معنی داری میان دختران و پسران در فراوانی بروز رفتارهای پرخطر وجود داشت (۰۵/۰>P). میزان بروز رفتارهای پرخطر دانش آموزان پسر (۳۴/۳) به صورت معناداری بیش از دانش آموزان دختر (۶۸/۲) است. ولی میان طبقه اقتصادی- اجتماعی با بروز رفتارهای پرخطر تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: شیوه های فرزندپروری، تحصیلات والدین و جنسیت در بروز رفتارهای پرخطر مؤثر است. لذا ارائه آموزش های لازم و کافی به والدین جهت به کارگیری شیوه های صحیح تربیتی پیشنهاد می شود.
کاوه نوحی بزنجانی، حمدالله منظری توکلی، سنجر سلاجقه، ایوب شیخی،
دوره ۸، شماره ۵ - ( مهر و آبان ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: هوش اخلاقی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقاء کیفیت خدمات درمانی در بیمارستان است. لذا طراحی ابزاری مناسب برای پرستاران ضروری است. این پژوهش با هدف طراحی و روانسنجی "مقیاس هوش اخلاقی در پرستاران" در دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام پذیرفت.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع روششناسی است. در ابتدا، با مروری جامع بر ادبیات حیطه هوش اخلاقی و دریافت نظرات ۱۵ نفر از خبرگان به روش دلفی پس از چهار دور، حیطههای هوش اخلاقی پرستاران استخراج گردید. سپس با استفاده از مفهوم هر مؤلفه، گویههای ابزار اندازهگیری هوش اخلاقی تدوین شد که با نظر ۲۲ نفر از خبرگان، روایی محتوا آن مورد بررسی قرار گرفت. مقیاس طراحی شده در بین ۴۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی کرمان توزیع شد. روایی سازه آن با استفاده از تحلیلهای عاملی اکتشافی بررسی گردید. برای اندازهگیری پایایی از روشهای همسانی درونی (آلفایکرونباخ) و آزمون- بازآزمون استفاده شد. دادهها با نرم افزارهای اسپیاساس نسخه ۲۰ و آموس نسخه ۲۴ تحلیل شد.
یافتهها: در ابتدا ۲۹ عامل جهت هوش اخلاقی شناسائی گردید که طی چهار دور دلفی، تعداد ۹ عامل اجماع صاحبنظران این حوزه را کسب نمودند. همچنین مقیاس طراحی شده دارای ۴۱ عبارت بود که در بررسی روایی محتوا توسط صاحبنظران و حذف ۷ عبارت، تعداد آنها به ۳۴ عبارت کاهش یافت. در تحلیلی عاملی اکتشافی ۹ عامل و ۳۴ عبارت تأیید شد. پایائی ابزار با استفاده از ضریب آلفایکرونباخ و آزمون-بازآزمون، به ترتیب ۹۶۱/۰ و ۸۶۱/۰ محاسبه گردید.
نتیجهگیری: "مقیاس هوش اخلاقی در پرستاران" با تعداد ۳۴ گویه و ۹ عامل، از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. پیشنهاد میشود پژوهشگران از مقیاس طراحی شده برای سنجش هوش اخلاق در پرستاران بهره گیرند.
فاطمه نظری، پروانه قدسی، مجید ابراهیم پور،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: ذهن خوانی یکی از مشکلات افراد بیش فعال است درک خود و دیگران برای داشتن تعاملات اجتماعی موثر، ضروری است که نقش مهمی درسلامت روابط بین فردی ایجاد می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش "توانبخشی شناختی" بر ذهن خوانی بزرگسالان دارای بیش فعالی-همراه با نقص توجه در سال ۱۳۹۸ انجام شد.
روش کار: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مبتلا به اختلال بیش فعالی، سنین بین ۲۰ تا۴۰ سال در دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان در سال ۱۳۹۸بودند. نمونه این پژوهش ۲۴ تن بودند که باروش نمونه گیری در دسترس شناسایی شده وبه روش تصادفی ساده (قرعه کشی ساده) به دو گروه تقسیم شدند. ۱۲تن در گروه مداخله و ۱۲ تن به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس رتبه بندی بیش فعالی همراه با نقص توجه بزرگسالان بارکلی"(Barkley Adult ADHD Rating Scale) و "ذهن خوانی از طریق چشم ها" (Reading the Mind in the Eyes) استفاده شد. شاخص روایی محتوا و نیز پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد.
آموزش "توانبخشی شناختی" شامل۳۶ تمرین آموزش نرم افزاری و۲۴ تمرین دستی (مداد- کاغذی) با تمرکز بر حافظه، توجه، بازداری وذهن خوانی بود. گروه مداخله۱۹ جلسه ۴۵ دقیقه ای آموزش"توانبخشی شناختی" دریافت کردند. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۴ تحلیل شدند.
یافته ها: بین دو گروه کنترل و مداخله در متغیر ذهن خوانی (۰/۰۰۱=P=۱۷/۱۴۳, F) بعد از مداخله تفاوت معناداری از نظر آماری وجود داشت. اندازه اثر نیز نشان داد حدود ۴۳ درصد از تفاوتهای مشاهده شده در متغیر ذهن خوانی ناشی از عضویت درگروه (مداخله) است.
نتیجه گیری: آموزش "توانبخشی شناختی" قادر است بر ذهن خوانی بزرگسالان مبتلا به اختلال بیش فعالی همراه بانقص توجه اثر بگذارد. لذا پیشنهاد می شود برای ارتقاءسلامت و بهبود روابط بین فردی و خانوادگی افراد بیش فعال بزرگسال از آموزشی "توانبخشی شناختی" استفاده شود.
بهاره عباسی، رسول نظری، مرجان صفاری،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با گسترش فناوری و سبک زندگی غیرفعال افراد، ورزش شهروندی به عنوان یکی از نیازهای جامعه مدرن، همواره مورد تقاضای شهروندان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین راهبردها و پیامدهای ورزش شهروندی سلامت محور در کلان شهرهای ایران انجام شده است.
روش کار: پژوهش حاضر با تبعیت از پارادایم تفسیری دارای رویکرد کیفی به روش تحلیل محتوا است. روش انتخاب خبرگان برای مصاحبه به صورت هدفمند و گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. معیار انتخاب مشارکتکنندگان داشتن سوابق اجرایی و عملیاتی یا داشتن سوابق علمی و پژوهشی و نظریهپردازی در حوزه ورزش شهروندی بود. در نهایت تعداد ۲۰ تن از خبرگان به این منظور در نظر گرفته شدند. جمعآوری داده ها، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا عرفی (قراردادی) به شیوه کدگذاری انجام شد.
یافتهها: تعداد ۸۲ کد باز حاوی راهبردها و پیامدها استخراج گردید و پس از تجمیع کدها تعداد ۶ درون مایه فرعی در غالب ۲ درون مایه اصلی به عنوان "راهبردها" و "پیامدها" در ورزش شهروندی سلامتمحور در کلان شهرهای ایران شناسایی گردید.
نتیجهگیری: به منظور توسعه ورزش شهروندی سلامت محور در کلانشهرها، "راهبردها" و"پیامدها" در ورزش شهروندی باید مورد توجه قرار گیرد. لذا پیشنهاد می شود اقدامات ضروری در راستای پیشرفت کلانشهرهای ایران برای اجرای ورزش شهروندی انجام شود.
عشرت کریمی افشار، نسیم عزت پناه، پوران وطنخواه، وجیهه پورشهسواری، وحید منظری توکلی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اعتیاد بر زمینه های متعدد عملکرد افراد تأثیر گذاشته و سلامت خود و جامعه آن ها را به خطر می اندازد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش "درمان شناختی-رفتاری" بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان در سال ۱۳۹۸انجام شد.
روش کار: مطالعــه حاضــر بــا روش نیمه تجربی بــا طــرح پیــش آزمــون، پــس آزمــون بــا گــروه کنتــرل بود. جامعــه آمــاری شامل کلیــه مردان معتاد شــهر کرمان در پاییز و زمستان ۱۳۹۸ بود. از بیــن معتادان در حال ترک مراجعه کننده به ۲ مرکز ترک اعتیاد دی و عرش کرمان بــا اســتفاده از نمونــه گیــری هدفمنــد انتخــاب شــده و در دو گــروه گــروه مداخلــه و کنتــرل (هر گروه ۱۵ تن) قــرار گرفتنــد. داده هــا با پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیــاس بازخورد نسبت به مصرف مواد " (Feedback Toward Substance Scale) و "پرسشنامه سلامت عمومی" (General Health Questionnaire) در دو مرحلــه پیــش آزمــون و پــس آزمــون از گــروه مداخلــه و کنتــرل کســب شــد. روایــی سازه به روش تحلیل عاملی و نیــز پایایی ابزار ها به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. گــروه "درمانــی شــناختی-رفتاری" در ۱۰ جلســه ۹۰ دقیقــه ای در هفته دو بار بــه گــروه مداخلــه ارائــه شــد و گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. دادهها در نــرم افــزار اس پــی اس اس نســخه ۲۳ تحلیــل شــد.
یافته ها: میانگین در متغیر بر بازخورد نسبت به مصرف مواد در پیش آزمون (گروه کنترل ۳۱/۳۱ و گروه مداخله ۲۸/۳۰) و پس آزمون (گروه کنترل ۸۲/۳۰ و گروه مداخله ۷۵/۲۲)، و میانگین در متغیر سلامت عمومی در پیش آزمون (گروه کنترل ۸۶/۴۱ و گروه مداخله ۵۹/۴۰) و پس آزمون (گروه کنترل ۰۶/۴۲ و گروه مداخله ۲۷/۵۱) به دست آمد. همچنین اثر آموزش "درمان شناختی-رفتاری" بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان در سطح ۰۱/۰> P معنادار بود.
نتیجه گیری: "درمان شناختی-رفتاری" تاثیر مهمی بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان دارد. پیشــنهاد مــی شــود از "درمان شناختی- رفتاری "به عنوان مداخله ای برای بهبود وضعیت سلامتی معتادان در حال ترک استفاده شود.
منیژه مردانی، رسول نظری، سعید تابش،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( آذر و دی ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: تحرک و فعالیت بدنی سبب توسعه شهر فعال و داشتن افراد سالم و اثربخش در جامعه می شود و لذا سلامت جامعه را ضمانت خواهند کرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل اثرگذار در توسعه ورزش شهروندی جمهوری اسلامی ایران در راستای سلامت اجتماعی انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات اسنادی و ثانویه است که با تبعیت از پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی با شیوه فراترکیب به دنبال اکتشاف درونمایههای اصلی توسعه ورزش شهروندی میباشد. پژوهش های مورد نیاز مطالعه با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی با کلید واژههای ورزش شهروندی، ورزش همگانی، ورزش برای همه، در سال ۱۳۹۹ در بازه زمانی ۱۰ سال اخیر جمعآوری گردیده است. تعداد ۱۷۸ مقاله بدست آمد. پس از بررسی مطالعات و با توجه به معیارهای ورود پژوهش، تعداد ۱۷ مقاله مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای اسنادی و بهکارگیری شیوه کدگذاری انجام شده است.
یافتهها: با استخراج کدهای مطالعات، تحلیل و تجمیع آنها با یکدیگر، تعداد ۱۶۵ کد اولیه استخراج گردید. تحلیل محتوای کدهای تجمیع شده، ۴۷ زیر طبقه و ۱۷ طبقه و ۵ درون مایه اصلی شامل عوامل انگیزهبخش، عوامل مدیریتی، عوامل تسهیلساز، عوامل توسعه بخش و عوامل بسترساز را در بر داشته است.
نتیجهگیری: عوامل استخراجی اثرگذار توسعه ورزش شهروندی جمهوری اسلامی ایران در راستای سلامت اجتماعی شامل عوامل انگیزه بخش، عوامل مدیریتی، عوامل تسهیلساز، عوامل توسعهبخش و عوامل بسترساز است. پیشنهاد می شود در مدیریت راهبردی و در برنامههای توسعه، از عوامل استخراجی به عنوان محوریت توسعه ورزش در کشور استفاده شود.
فاطمه علیجانی، شهناز نجفی، فاطمه نظری،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( مرداد و شهریور ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: طلاق عاطفی نوعی نابهنجاری در نظام خانواده است که اگرچه به جدایی زوج ها منجر نمیشود، اما زندگی زناشویی آن ها فاقد عشق، مصاحبت و دوستی است و پیامدهای منفی برای کارکرد خانواده دارد. هدف پژوهش تعیین نقش سرمایه روانشناختی و تمایز یافتگی در پیش بینی طلاق عاطفی در معلمان زن شهر زنجان می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل تمام معلمان زن ناحیه ۲ آموزش و پرورش شهر زنجان در سال ۱۳۹۸ بود. نمونه آماری بر اساس فرمول Krejcie & Morgan ۲۷۴ تن بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس طلاق عاطفی (Emotional Divorce Scale)"، "مقیاس تمایز یافتگی (Differentiation of Self Scale) " و "مقیاس سرمایه روانشناختی" (Psychological Capital Scale) استفاده شد. روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ها بررسی شد. داده های جمع آوری شده در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۵ تحلیل شد.
یافته ها: بین سرمایه روانشناختی (۳۶/۰- =R، ۰۵/۰>P) و زیر مقیاس های آن شامل خودکارآمدی (۴۶/۰- =R، ۰۵/۰>P)، امیدواری (۴۶/۰- =R، ۰۵/۰>P)، تاب آوری (۳۷/۰- =R، ۰۵/۰>P) و خوش بینی (۵۰/۰- =R، ۰۵/۰>P) با طلاق عاطفی همبستگی منفی وجود داشت. بین تمایز یافتگی (۴۳/۰- =R، ۰۵/۰>P) و مؤلفه های آن شامل واکنش پذیری عاطفی (۲۵/۰ =R، ۰۵/۰>P)، جایگاه من (۴۸/۰ =R، ۰۵/۰>P)، با طلاق عاطفی همبستگی مثبت و بین قطع عاطفی (۴۴/۰ =R، ۰۵/۰>P) و آمیختگی با دیگران (۴۳/۰- =R، ۰۵/۰>P) با طلاق عاطفی همبستگی منفی وجود داشت. نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و تمایزیافتگی در مجموع قادرند ۳۰ درصد از واریانس طلاق عاطفی را در زنان تبیین کنند (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: طلاق عاطفی در زنان توسط سرمایه روانشناختی و تمایز یافتگی پیش بینی شد. بنابراین، به مشاوران و روانشناسان خانواده پیشنهاد می شود ضمن توجه به نقش این متغیرها در طلاق عاطفی، با کمک به زوج ها برای افزایش سرمایه روانشناختی و تعدیل تمایز یافتگی آن ها، از طلاق عاطفی پیشگیری کنند.