۱۲ نتیجه برای کریمی
روح انگیز نوروزی نیا، مریم آقابراری، محمود کهن، مهرداد کریمی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت یکی از معیارهای تعیین کننده
سلامت می باشد. از سویی افسردگی، اضطراب و تنش شایعترین مشکلات روانشناختی در
میان دانشجویان می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رفتارهای
ارتقاء دهنده سلامت و همبستگی آن با میزان اضطراب
و برخی مشخصات جمعیت شناسی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی البرز انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی-همبستگی
بر روی ۱۶۰ نفر از دانشجویان علوم پزشکی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد.
ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سه بخشی شامل سؤالات جمعیت شناسی، "سیاهه
اضطراب اشپیل برگر" (Spielberger
Anxiety Inventory) شامل۴۰ عبارت و "نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت"(Health-Promoting Lifestyle Profile II) HPLP-II شامل ۵۲ سوال بود. روایی ابزارها به روش روایی محتوا و پایایی آن
ها نیز با استفاده از روش های همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ برای "سیاهه
اضطراب اشپیل برگر" برابر ۹۰/۰ و برای
"نیمرخ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت"برابر ۹۲/۰ تایید شد. جهت تجزیه و
تحلیل داده ها از نرم افزار آماریSPSS نسخه ۱۸ استفاده شد.
یافته ها: ۹/۵۸
درصد دانشجویان مورد مطالعه مضطرب بودند. از میان زیر مجموعه های رفتارهای ارتقاء دهنده
سلامت، رشد معنوی با میانگین و انحراف معیار (۵۶/۰±۹۹/۲) و
شاخص فعالیت فیزیکی با میانگین و انحراف معیار (۶۴/۰± ۱۶/۲) به
ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده بودند. بین رفتارهای ارتقاء
دهنده سلامت و جنس (۰۰۰۱/۰P<) و بومی
بودن و مطالعه غیردرسی (۰۰۱/۰P=) همبستگی
معنی داری دیده شد. همبستگی بین اضطراب با رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت نیز معکوس
و کاهشی بود که قویترین همبستگی اضطراب با رشد معنوی بود (۰۰۱/۰(P<.
نتیجه گیری: نتایج
بیانگر وجود اضطراب در بیش از نیمی از دانشجویان و همبستگی معکوس رفتارهای ارتقاء دهنده
سلامت با اضطراب، و نیز نامناسب بودن رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت خصوصا در ابعاد
فعالیت جسمی و تغذیه در دانشجویان می باشد. انجام مطالعه در سایر
دانشگاه ها پیشنهاد می شود.
سیدمحمدحسین حسینی، محمدرضا حمیدی زاده، بهمن حاجیپور، عباسعلی حاجیکریمی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین استراتژیهای هر سازمان، تصمیم به "ساخت" یا "خرید" کالا یا خدمات مورد نیاز خود در سراسر زنجیره تأمین است. بهرهوری هزینههای سازمانی عامل مهمی در جهت تلاش سازمانها برای رسیدن به سطح مناسبی از برون سپاری است. هدف از این پژوهش، تعیین همبستگی برون سپاری استراتژیک با عملکرد زنجیره تأمین بیمارستانی است.
روش کار: این پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل رئیس و معاونین بیمارستانهای خصوصی فعال شهر تهران (۷۳ بیمارستان) با ویژگی مشترک مدیران عالی بیمارستانی با اشراف اطلاعاتی در خصوص زنجیره تأمین بیمارستان است که تعداد نمونه ۱۲۹ نفر به دست آمد. برای اطمینان، تعداد ۱۵۰ "پرسشنامه برون سپاری بیمارستانی" (Hospital Outsourcing Questionnaire) برای مدیران ارشد ۵۰ بیمارستان خصوصی شهر تهران ارسال گردید. از این مجموع تعداد ۱۳۳ پرسشنامه جمع آوری شد. روایی محتوای ابزار سنجش با استفاده از گروه کانونی و مشارکت ۱۷ نفر از مدرسین حوزه بهداشت و درمان کشور تأیید گردید. برای بررسی پایایی آن نیز از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (Composite Reliability) استفاده شد. دادهها به روش الگو سازی معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم افزار SmartPLS ۳ تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد رابطه معناداری بین برون سپاری استراتژیک در بیمارستانها و عملکرد زنجیره تأمین وجود دارد. از میان متغیرهای عملکرد زنجیره تأمین بیمارستانی، مدیریت عملکرد خدمات بیشترین رابطه را با کیفیت عملکرد زنجیره تأمین بیمارستانی دارا است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، توسعه برون سپاری استراتژیک با شناخت مزیتهای رقابتی بیمارستانها، ایجاد روابط استراتژیک با تأمین کنندگان و کنترل و نظارت آنها، به منظور بهبود عملکرد زنجیره تأمین بیمارستانی پیشنهاد میشود.
سیدحبیب اله میرغفوری، علی مروتی شریف آبادی، سلیم کریمی تکلو،
دوره ۷، شماره ۲ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: طراحی پیکره بندی زنجیره ی تأمین در بالاترین سطح تصمیم گیری مطرح می¬شود که جزء تصمیمات راهبردی است. با توجه به مطالعات معدود در پیکره¬بندی زنجیره تامین خدمات، هدف این مطالعه، پیکره بندی زنجیره تامین پایدار بخش خدمات درمانی با استفاده از روش نقشه شناختی فازی است.
روش کار: این پژوهش بر اساس روش آمیخته (کیفی و کمی) است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان بیمارستان است که بر اساس روش نمونه¬گیری گلوله برفی ۱۸ خبره برای مصاحبه و استخراج مفاهیم موثر بر زنجیره تامین پایدار بیمارستان انتخاب گردید. در بخش کمی از بین تمام کارکنان بیمارستان¬های شهرستان کرمان، با استفاده از نمونه گیری تصادفی ۴۱۴ نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. در روش کمی ابتدا "پرسشنامه زنجیره تامین پایدار بیمارستانی" (Sustainable Supply Chain Questionnaire in Hospital) طراحی و با روش تحلیل عاملی اکتشافی مفاهیم در قالب ۱۵ عامل اصلی قرار داده شدند و با روش نقشه شناختی فازی پیکره¬بندی زنجیره تامین پایدار طراحی گردید. نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۱۸، EXCEL، PAJEK و FCMAPPER می-باشند.
یافتهها: مفاهیم موثر بر زنجیره تامین پایدار شامل ۶۰ مفهوم می باشند که در قالب ۱۵ عامل اصلی قرار گرفتند. بر اساس ۱۵ مفهوم، پیکره بندی از زنجیره تامین پایدار بیمارستان طراحی شد. نتایج حاکی از آن بود که مدیریت ارائه خدمات با ۱۹/۴ درجه بالاترین مرکزیت و توجه به محیط با ۹۹/۰درجه کمترین مرکزیت را در بین سایر عامل¬ها دارند.
نتیجه گیری: عامل مدیریت ارائه خدمات تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بالایی در زنجیره تامین پایدار بیمارستان دارد. لذا پیشنهاد می¬شود مسئولان بیمارستان تمرکز اصلی خود را بر این عامل بگذارند و با مدیریت کردن آن، به زنجیره تامین پایدار موثرتری در بیمارستان برسند.
سعید توکلیان، آصف کریمی، حمیدرضا یزدانی، محمود احمدپور داریانی،
دوره ۸، شماره ۶ - ( آذر و دی ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: کسب و کارهای کوچک و متوسط فناوریمحور که نانوپزشکی یکی از مهمترین آنها میباشد یکی از عوامل رشد سریع اقتصادی بوده اما خصوصیات ویژه آنها، چالشهایی را برای نوآوری و بقا به همراه داشته است. لذا هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی گرایش کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط فناوری محور فعال در نانوپزشکی میباشد.
روش کار: این پژوهش به روش کیفی، با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد و بوسیله نمونه گیری نظری با ۱۲ نفر از خبرگان انجام شد. دادهها بوسیله مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل گردید.
یافتهها: الگوی گرایش کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط فناوری محور در ۶ مقوله اصلی، ۱۹ مقوله فرعی و ۸۴ مفهوم تدوین شد.
نتیجهگیری: الگوی نهایی بیانگر فراهم آوردن زمینه و پیاده سازی راهبردهای گرایش کارآفرینانه در کسب و کارهای کوچک و متوسط فناوری محور میباشد. پیشنهاد میشود سازمانهای فوق که شرایط علی الگو را دارند، با فراهم آوردن بستر ذکر شده باعث توسعه گرایش کارآفرینانه در سازمان خود شوند تا از اجرای راهبردهای آن بتوانند از پیامدهای آن بهره مند شوند.
عشرت کریمی افشار، نسیم عزت پناه، پوران وطنخواه، وجیهه پورشهسواری، وحید منظری توکلی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: اعتیاد بر زمینه های متعدد عملکرد افراد تأثیر گذاشته و سلامت خود و جامعه آن ها را به خطر می اندازد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش "درمان شناختی-رفتاری" بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان در سال ۱۳۹۸انجام شد.
روش کار: مطالعــه حاضــر بــا روش نیمه تجربی بــا طــرح پیــش آزمــون، پــس آزمــون بــا گــروه کنتــرل بود. جامعــه آمــاری شامل کلیــه مردان معتاد شــهر کرمان در پاییز و زمستان ۱۳۹۸ بود. از بیــن معتادان در حال ترک مراجعه کننده به ۲ مرکز ترک اعتیاد دی و عرش کرمان بــا اســتفاده از نمونــه گیــری هدفمنــد انتخــاب شــده و در دو گــروه گــروه مداخلــه و کنتــرل (هر گروه ۱۵ تن) قــرار گرفتنــد. داده هــا با پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیــاس بازخورد نسبت به مصرف مواد " (Feedback Toward Substance Scale) و "پرسشنامه سلامت عمومی" (General Health Questionnaire) در دو مرحلــه پیــش آزمــون و پــس آزمــون از گــروه مداخلــه و کنتــرل کســب شــد. روایــی سازه به روش تحلیل عاملی و نیــز پایایی ابزار ها به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. گــروه "درمانــی شــناختی-رفتاری" در ۱۰ جلســه ۹۰ دقیقــه ای در هفته دو بار بــه گــروه مداخلــه ارائــه شــد و گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. دادهها در نــرم افــزار اس پــی اس اس نســخه ۲۳ تحلیــل شــد.
یافته ها: میانگین در متغیر بر بازخورد نسبت به مصرف مواد در پیش آزمون (گروه کنترل ۳۱/۳۱ و گروه مداخله ۲۸/۳۰) و پس آزمون (گروه کنترل ۸۲/۳۰ و گروه مداخله ۷۵/۲۲)، و میانگین در متغیر سلامت عمومی در پیش آزمون (گروه کنترل ۸۶/۴۱ و گروه مداخله ۵۹/۴۰) و پس آزمون (گروه کنترل ۰۶/۴۲ و گروه مداخله ۲۷/۵۱) به دست آمد. همچنین اثر آموزش "درمان شناختی-رفتاری" بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان در سطح ۰۱/۰> P معنادار بود.
نتیجه گیری: "درمان شناختی-رفتاری" تاثیر مهمی بر بازخورد نسبت به مصرف مواد و سلامت عمومی معتادان دارد. پیشــنهاد مــی شــود از "درمان شناختی- رفتاری "به عنوان مداخله ای برای بهبود وضعیت سلامتی معتادان در حال ترک استفاده شود.
الناز علیخانی زنجانی، فرید عسکری، امیر نجفی، بابک حاجی کریمی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( مرداد و شهریور ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: رشد چشمگیر کلان داده ها و کاربرد آن ها در جلوگیری از اتلاف منابع و افزایش سطح عملکرد مالی وسلامت زنجیره تامین، نیاز به بررسی از منظرهای مختلف دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین همبستگی کلان داده ها با عملکرد سلامت زنجیره تامین در کارکنان سامانه هوشمند سوخت استان تهران است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، جامعه آماری شامل کارکنان سامانه هوشمند سوخت با تعداد ۱۱۰ تن می باشد. با در نظر گرفتن تعدادکل جامعه آماری و با توجه به جدول مورگان، تعداد۸۶ تن شامل، تعداد ۳۵ تن مدیر و ۵۱ تن کارشناس انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها شامل: پرسشنامه جمعیت شناختی، "پرسشنامه کلان داده چن و همکاران"(Chen et al’s Big Data Questionnaire) و "پرسشنامه عملکرد سلامت زنجیره تامین کومار و راج" (Kumar & Raj Supply Chain Health Performance Questionnaire) بود. روایی ابزارها با استفاده از نسبت روایی محتوا، روایی سازه به روش روایی همگرا، پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفاکرونباخ و پاپایی مرکب بررسی شد. تحلیل داده ها درنرم افزار اس پیاس اس نسخه۲۵، لیزرل ۸ و اسمارت پی ال اس۲ انجام شد.
یافته ها: آماره T مربوط به کلان داده ها ۷۷۶/۰ گزارش شده است. استفاده از کلان داده ها در تصمیم گیری های زنجیره تامین به عملکرد سلامت زنجیره تامین ۱۲۹/۸۶ برآورد شده و ضریب مسیر استفاده از کلان داده ها در تصمیم گیری، ۷۴۲/۰ گزارش شده، که مقداری مثبت است و نشان دهنده همبستگی این ۲ متغیر است.
نتیجه گیری: کلان داده ها با عملکرد سلامت زنجیره تامین همبستگی دارد. لذا پیشنهاد می شود مسئولین برای ارتقا عملکرد سلامت زنجیره تامین، دسترسی برخط به داده ها و تحلیل مدیریتی آن ها را در سازمان لحاظ نمایند.
محمدرضا عظیمی، سلیم کریمی تکلو، حسین صیادی تورانلو،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: امروزه نوآوری پایدار به عنوان راهی برای کسب مزیت رقابتی و حل مسائل اجتماعی و زیست محیطی شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی شهر تهران با روش نظریه داده بنیاد انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع کیفی است که با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. خبرگان بیمارستان های دولتی شهر تهران (پزشکان، مدیران بیمارستان، معاونین توسعه و پشتیبانی و معاونین اداری) به عنوان جامعه این پژوهش در نظر گرفته شد. برای انتخاب نمونه از ترکیب روش هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. روش جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته با ۱۱ تن از خبرگان آشنا به بحث نوآوری پایداری بود. روایی ابزارها با روش حسابرسی بیرونی (external audits) و پایایی با آزمون هولستی (Holesti Test) انجام شد و داده ها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید.
یافته ها: الگوی نوآوری پایدار در بیمارستان ها در ۶ مقوله اصلی، ۲۵ مقوله فرعی و ۸۴ مفهوم تدوین شد. مقوله فرعی شامل: شرایط علی بعنوان پایداری سیاسی، پایداری اقتصادی، پایداری قوانین و پایداری فرهنگی، شرایط زمینه ای شامل پویایی محیط داخلی، پویایی کارکنان، پویایی بینش و آگاهی و پویایی زیرساختی، شرایط مداخله گر شامل شرایط محیط کلان، شرایط و قابلیت سازمان و شرایط زیرساختی، پدیده محوری شامل پایش و مدیریت زیست محیطی، پایش و مدیریت اجتماعی، پایش و مدیریت اقتصادی، راهبردها شامل سلامت محوری، خدمات باکیفیت و به روز، همگام شدن با انقلاب صنعتی چهارم، توجه به طراحی و معماری، آمادگی برای بحران، زیست تقلید و مدیریت آلودگی و پیامدها شامل پیامدهای مشهود جامعه، پیامدهای نامشهود جامعه، پیامدهای مشهود بیمارستان و پیامدهای نامشهود بیمارستان طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: الگوی نهایی بیانگر این است که از ۶ مقوله اصلی و ۲۵ مقوله فرعی می تواند نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی را فراهم سازد. پیشنهاد می شود مسئولین بیمارستان ها با در نظر گرفتن الگوی طراحی شده، بستر مناسب برای توسعه نوآوری پایدار در بیمارستان ها را فراهم کنند.
زینب کریمیان، بهمن اکبری، سامره اسدی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: رفتارهای تهدیدکننده سلامت از جمله مصرف مواد افیونی یکی از مهمترین چالشهای بهداشتی روانی- اجتماعی هستند. یکی از درمانهای روانشناختی که امروزه مورد توجه است، "رواندرمانی مثبتنگر" میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی "رواندرمانی مثبتنگر" بر استعداد مصرف مواد و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به مواد افیونی انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ۲ ماه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به سوءمصرف مواد مخدر مراجعهکننده به مراکز ترک اعتیاد شهر رشت در سال ۱۴۰۰ بود. ۳۰ تن به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و در ۲ گروه مداخله و کنترل (هر گروه ۱۵ تن) قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیتشناختی، "مقیاس استعداد اعتیاد" (Addiction Potential Scale) و "مقیاس دشواری تنظیم هیجان" (Difficulties in Emotion Regulation Scale) انجام شد. روایی ابزارها به روش روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفاکرونباخ سنجیده شد. مداخله" رواندرمانی مثبتنگر" طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای به صورت هفتهای یک بار در مورد گروه مداخله اجرا شد. دادههای جمعآوریشده در نرم افزار آماری اس پی اس اس نسخه ۲۳ تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که بین گروه های مداخله و کنترل در متغیر استعداد مصرف مواد (۰۰۱/۰=P، ۳۲/۲۵=F) و دشواری در تنظیم هیجان (۰۰۱/۰=P، ۱۵۷/۳۲=F) تفاوت معنادار وجود دارد و مداخله اثربخش بوده است. در مجموع "رواندرمانی مثبتنگر" ۵/۴۰ درصد از تغییرات نمره استعداد مصرف مواد و ۵/۵۴ درصد از تغییرات نمره دشواری در تنظیم هیجان را تبیین میکند.
نتیجهگیری: "رواندرمانی مثبتنگر" بر استعداد مصرف مواد و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به مواد افیونی موثر است. پیشنهاد میشود درمانگران حوزه اعتیاد از روش فوق به عنوان روش درمانی کاربردی و مؤثر برای بهبود رفتارهای اعتیادآور و پیشگیری از عود بیماران مبتلا به مواد مخدر استفاده نمایند.
سید علی اکبر کریمی آه، قدرت اله عباسی، حسینعلی قنادزادگان،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمـه: اختلال خوردن یکی از عوامل نگران کننده سلامت عمومی است و عوامل متعددی در آن نقش دارند، که از این میان می توان به نقش عمده گرایش به گناه و شرم اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی "درمان متمرکز بر شفقت" بر گرایش به گناه و شرم زنان مبتلا به اختلال خوردن انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان سنین ۱۸ تا ۴۰ سال بود که در سال ۱۴۰۱ به یک کلینیک درمان چاقی در تهران مراجعه نموده بودند. تعداد ۳۰ تن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از شیوه تصادفی¬ ساده از نوع قرعه کشی در گروه، "درمان متمرکز بر شفقت" (Compassion-Focused Therapy) (۱۵ تن) و گروه کنترل (۱۵ تن) گمارده شدند. ابزارهای گردآوری داده ها، شامل اطلاعات جمعیت شناختی، "مقیاس شفقت به خود- فرم کوتاه" (Self- Compassion Scale- Short Form) و "مقیاس گرایش به گناه و شرم" (Guilt and Shame Proneness Scale) بود. روایی ابزارها سنجیده نشد و به پژوهش های پیشین اکتفا شد. پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ برای "مقیاس شفقت به خود- فرم کوتاه" و "مقیاس گرایش به شرم و گناه" اندازه گیری شد. "درمان متمرکز بر شفقت" طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای (در طـول ۲ ماه بعد)، برای گروه مداخله اجرا گردید ولی به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. داده ها در نرم افـزار آمـاری اس پی اس اس نسخه ۲۱ تحلیل شد.
یافته ها: مداخله اجرا شده باعث تغییرات نمره گرایش به گناه و شرم افراد دارای اختلال خوردن در مراحل بعد و پیگیری در گروه مداخله شده و اثر این مداخله در مرحله پیگیری (۲ ماه بعد) پایدار بوده است و همچنان میانگین کاهش داشته است. بعبارت دیگر، با تعدیل اثر این متغیرهای مستقل، اثر گروه نشان می دهد که میانگین نمره بعد و پیگیری با هم تفاوت معناداری دارد (۰۳۴/۰=P) و همچنین اثر گروه نیز معنادار است (۰۰۱/۰>P)
نتیجه گیری: "درمان متمرکز بر شفقت" باعث کاهش گرایش به گناه و شرم افراد دارای اختلال خوردن می شود. پیشنهاد می شود روانشناسان بالینی و درمانگران در مداخلات خود بهویژه در زمینه گرایش به گناه و شرم افراد مبتلا به اختلال خوردن از درمان فوق کمک بگیرند.
حسنی کریمی، مرجان جعفری روشن، آذین تقی پور،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: هوش هیجانی و سازگاری مجدد اجتماعی در پدیدآیی توانمندی اعتیاد کودکان کار تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی توانمندی اعتیاد بر اساس هوش هیجانی و میانجیگری سازگاری مجدد اجتماعی در کودکان کار شهر تهران بود .
روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش حاضر را کودکان کار ۱۲تا ۱۸سال شهر تهران در سال ۱۴۰۲ تشکیل می دادند. از میان آن ها ۲۱۵ تن با روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس توانمندی اعتیاد" (Addiction Potential Scale)، "پرسشنامه هوش هیجانی" (Emotional Intelligence Questionnaire) و "مقیاس درجه بندی سازگاری مجدد اجتماعی (Social Readjustment Rating Scale) استفاده شد. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوا به روش کمی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفاکرونباخ اندازه گیری شد. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۴ و آموس نسخه ۲۴ تحلیل شد.
یافته ها: هوش هیجانی (۳۵۸/۰-=β، ۰۰۱/۰=P) سازگاری مجدد اجتماعی را در کودکان کار پیش بینی می کند. سازگاری مجدد اجتماعی (۴۶۱/۰=β، ۰۰۱/۰=P) توانمندی اعتیاد را در کودکان کار پیش بینی می کند. سازگاری مجدد اجتماعی همبستگی بین هوش هیجانی (۲۲۳/۰-=β، ۰۰۱/۰=P) با توانمندی اعتیاد را در کودکان کار میانجیگری می کند.
نتیجه گیری: توانمندی اعتیاد براساس هوش هیجانی با میانجیگری سازگاری مجدد اجتماعی پیش بینی می شود. به متخصصان روانشناختی و موسسات حمایت از کودکان کار پیشنهاد می شود در پیشگیری از اعتیاد کودکان کار به روش های تقویت هوش هیجانی و کنترل تنش این افراد تمرکز کنند.
سعید چگنی، جواد کریمی، محمدرضا وجدیان،
دوره ۱۳، شماره ۵ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: عملکرد تحصیلی پایین یک مسئله شایع در دانش آموزان است. لذا اجرای مداخلات روانشناختی در این گروه از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی "درمان پذیرش و تعهد" بر پایستگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین بود.
روش کار: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری ۲ ماه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر بروجرد در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که از میان آن ها ۳۰ تن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی ساده گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس پایستگی تحصیلی" (Academic Buoyancy Scale) و "پرسشنامه سرمایه روانشناختی" (Psychological Capital Questionnaire) بود. روایی محتوای ابزارها به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. پس از اجرای ۸ جلسه “درمان پذیرش و تعهد” برای گروه مداخله، داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۲ تحلیل شد.
یافته ها: "درمان پذیرش و تعهد” در طول زمان بر افزایش پایستگی تحصیلی (۰۱/۰=P، ۲۱/۲۷=F) و سرمایه روانشناختی (۰۰۱/۰=P، ۴۴/۸۹=F) گروه مداخله نسبت به کنترل موثر بوده است.
نتیجه گیری: "درمان پذیرش و تعهد” در افزایش پایستگی تحصیلی و سرمایه روانشناختی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین موثر بود. پیشنهاد میشود که در جهت افزایش پایستگی و سرمایه روانشناختی، دوره های "درمان پذیرش و تعهد” برای دانش آموزان برگزار شود.
مریم فرنوش، جواد کریمی، محسن رازانی، حسن پیریائی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: سندرم پیش از قاعدگی می تواند پیامدهای ناخوشایندی در زمینه فردی و تحصیلی برای دانش-آموزان دختر به دنبال داشته باشد. لذا اجرای مداخلات روانشناختی در این گروه از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی "درمان پذیرش و تعهد" بر حالت استیصال و شرم در دختران با سندرم پیش از قاعدگی بود.
روش کار: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری ۲ ماه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر متوسطه اول مدارس شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند. از میان آن ها ۳۰ تن به روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از مصاحبه تشخیصی با سندرم پیش از قاعدگی شناسایی انتخاب و با تصادفی ساده با استفاده از قرعه کشی در گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس حالت استیصال" (State Desperation Scale) و "مقیاس آمادگی شرم و گناه" (Guilt and Shame Proneness Scale) بود. روایی محتوای ابزارها به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. پس از اجرای ۸ جلسه "درمان پذیرش و تعهد” برای گروه مداخله، داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۲ تحلیل شد.
یافته ها: "درمان پذیرش و تعهد" در طول زمان بر کاهش حالت استیصال (۰۰۱/۰=P، ۶۵۴/۱۰=F) و شرم (۰۰۱/۰=P، ۴۱۳/۸=F) گروه مداخله نسبت به کنترل، موثر بوده است.
نتیجه گیری: "درمان پذیرش و تعهد” در کاهش حالت استیصال و شرم دختران با سندرم پیش از قاعدگی موثر بود. پیشنهاد میشود که در جهت کاهش حالت استیصال و شرم "درمان پذیرش و تعهد” برای دانش آموزان برگزار شود.