۷ نتیجه برای مرادی
سید علی اکبر رفاهی، افضل شمسی، عباس عبادی، یاسر سعید، علی مرادی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( پائیز ۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده
مقدمه: یکی ازاصلی ترین عوامل تاثیرگذار در ابتلا به پرفشاری
خون سبک زندگی افراد است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه سبک زندگی
شاغلین نظامی و غیر نظامی مبتلا به
پرفشاری خون انجام شد.
مواد و روش ها:
این مطالعه توصیفی-مقایسه ای بر روی ۲۰۰ نفر مبتلا به پر فشاری خون در شهر تهران انجام شد. نمونه
گیری به روش در دسترس و از بین مبتلایان به پرفشاری خون مراجعه کننده به بیمارستان
های نظامی و بیمارستان های غیرنظامی انتخاب شدند. داده ها توسط ابزار پژوهشگر
ساخته "سیاهه سبک زندگی پرفشاری خون" (Hypertension Lifestyle
Inventory)در چهار بعد اصلی (شامل وضعیت تغذیه با ۳۶
سوال، وضعیت تنش با ۱۳ سوال، مصرف دخانیات با ۹ سوال و فعالیت بدنی با ۱۰ سوال) جمع
آوری شد. اعتبار پرسشنامه به روش اعتبار محتوا و پایایی آن به روش آزمون مجدد (۸۳/۰r=) انجام شد. دستگاه اندازه گیری فشار خون نیز متناسب
با دستورالعمل شرکت سازنده کالیبره شد. اندازه گیری فشارخون در دو نوبت انجام شد. داده
ها با نرم افزار SPSS نسخه ۱۷ مورد تجزیه و تحلیل قرار
گرفتند.
یافته ها: نتایج
نشان داد که سبک زندگی نمونه های مورد مطالعه در زمینه وضعیت تغذیه، فعالیت
فیزیکی، تنش، مصرف دخانیات مناسب نبوده است. در این بررسی عواملی مانند وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت تغذیه و میزان فعالیت
ورزشی به طور معنی داری در ابتلا به پرفشاری خون مؤثر بودند (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری: نتایج
پژوهش حاضر بر اهمیت و فوریت اقدامات مداخله ای برای تغییر در سبک زندگی تأکید می کند.
لذا اجرای برنامه های آموزشی در جهت تغییر سبک زندگی همچون قطع استعمال دخانیات، برنامه های ورزشی منظم و اصلاح رژیم غذایی ضروری می باشد.
.
محمدعلی حسینی، لیلا مرادی، سعید خانجانی، عنایت اله بخشی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: عدالت سازمانی به عنوان پایه ای اساسی و ضروری برای اثربخشی فرایندهای سازمانی مطرح می باشد. احساس رعایت یا عدم رعایت عدالت سازمانی در بهره وری کارکنان موثر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی بین عدالت سازمانی و بهره وری کارکنان سازمان بهزیستی شهر شیراز در سال ۱۳۹۳ انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-همبستگی، با مشارکت ۱۲۴ نفر از کارکنان سازمان بهزیستی شیراز و به روش نمونه گیری -تصادفی ساده انجام شد. داده ها پس از توضیح اهداف و کسب رضایت از افراد، با استفاده از "پرسشنامه عدالت سازمانی" (Organizational Justice Questionnaire ) و "پرسشنامه بهره وری کارکنان" (Staff Productivity Questionnaire)، جمع آوری گردید. روایی و پاپایی در مطالعات داخل کشور تایید شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس پی اس اس نسخه ۱۹ انجام شد. یافته ها: بین نمره عدالت سازمانی (۱۲۶/۰۷-۱۱/۹۲) نمره بهره وری کارکنان (۴۱/۴۵-۹/۴۲) همبستگی مثبت و معناداری (sig= P<۰,۰۰۱،r= ۰/۴۵) وجود داشت. همچنین هر سه بعد عدالت سازمانی با بهره وری کارکنان همبستگی معنادار و مثبت داشتند. نتیجه گیری: با افزایش عدالت سازمانی در سازمان بهزیستی، میزان بهره وری کارکنان افزایش یافته است. لذا به مدیران توصیه می شود با تقویت عدالت سازمانی و عوامل مرتبط با آن در محل کار می توانند بهره وری کارکنان سازمان خود را افزایش دهند.
اصغر دالوندی، تابان نعمتی فرد، فیروزه ساجدی، کیان نوروزی، مهدی رهگذر، مینا مرادی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: فلج مغزی شایعترین ناتوانی حرکتی مزمن در کودکان است که میتواند تاثیری منفی بر سلامت عمومی مادران داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش "برنامه خود مدیریتی پنج–آ" برسلامت عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شده است.
روش کار: لنگردر این مطالعه که به صورت نیمه تجربی در سال ۹۵-۹۴ انجام شد، ۴۷ مادر دارای کودک فلج مغزی ۴ تا ۱۲ سال ساکن استان کردستان و به شیوه تمام شماری انتخاب شدند که در مرحله بعد از مداخله به علت ریزش نمونهها، ۲۳ مادر در گروه مداخله و ۱۶ مادر در گروه کنترل قرار گرفتندلنگر. دادهها با پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مادر و کودک و "فرم کوتاه ۳۶ سؤالی بررسی سلامت"((Short Form ۳۶ Health Survey (با روایی و پایایی)، توسط مادران در دو مرحله قبل و بعد از آموزش "برنامه خود مدیریتی پنج–آ" کامل شد. دادهها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۲ مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سن مادران در مطالعه حاضر ۳۳/۵و میانگین سن کودکان ۶/۲ سال بود. لنگرلنگرلنگردر مرحله قبل از مداخله میانگین سلامت عمومی مادران درگروه مداخله ۲۷/۶۰ و گروه کنترل ۲۶/۲۵ بود و دو گروه اختلاف معنا داری نداشتند (۰/۸۰۴= P)، اما در مرحله بعد از مداخله میانگین سلامت عمومی مادران در گروه کنترل بدون تغییر و در گروه مداخله به ۲۶/۳۸ رسید و دارای سطح معنادار (۰/۰۰۹ = P) بود.
نتیجه گیری: لنگرسلامت عمومی مادران کودکان فلج مغزی در سطح ضعیفی استلنگر و آموزش "برنامه خود مدیریتی پنج-آ" براساس نیاز مادران سبب تسهیل مراقبت از کودک و به دنبال آن ارتقا سلامت عمومی مادران شدلنگر. پیشنهاد میشود آموزش به مادران در راستای ارائه مراقبت صحیح به منظور بهبود شرایط سلامتی مراقبین کودکان فلج مغزی و تسهیل مراقبت از این کودکان با توجه به نیازها انجام شود.
ذبیح الله شاهمرادی، شهناز خالقی پور، محسن مسجدی،
دوره ۷، شماره ۶ - ( آذر و دی ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: بیماران مبتلا به ویتیلیگو غالبا دچار چالش های زیبایی، شناختی و روانشناختی هستند که اثرات سوء اجتماعی و روانی برای این بیماران پدید می آورد. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی "طرحواره درمانی" و "شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" بر طرحواره های ناسازگار و سلامت عمومی بیماران مبتلا به ویتیلیگو بود.
روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه کننده به کلینیک پوست بیمارستان الزهراء شهر اصفهان بود,۲۴ بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با جایگزینی تصادفی در سه گروه طرحواره درمانی، ذهن آگاهی و کنترل قرار گرفتند. جهت انجام مداخله، بیماران گروه تحت درمان ذهن آگاهی به مدت ۹ جلسه آموزشی و مداخله بیماران گروه طرحواره درمانی به مدت ۸ جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با"پرسشنامه سلامت عمومی" (General Health Questionnaire) و "پرسشنامه طرحواره یانگ فرم کوتاه"(Young’s Schema Questionnaire-Short Form) انجام شد. سپس روایی و پایایی آن ها بررسی گردید. تحلیل داده ها با اس پی اس اس نسخه ۲۱ انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار و سلامت عمومی گروه "طرحواره درمانی" و گروه"شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" و کنترل تفاوت وجود دارد. نتایج مقایسه زوجی نشان داد تفاوت نمرات بین گروه "طرحواره درمانی " بر طرحواره و گروه کنترل معنادار بود. علاوه بر، این تفاوت نمرات گروه "شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" و گروه کنترل نیز معنادار بود(۰۵/۰ ≤ P). ولی تفاوت معناداری بین نمرات گروه "طرحواره درمانی "و" شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی" وجود نداشت.
نتیجه گیری: "طرحواره درمانی" و گروه "شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" به عنوان دو روش درمانی موثر در کاهش طرحواره های ناسازگار و ارتقاء سلامت بیماران مبتلا به ویتیلیگو محسوب می گردد. لذا درمانگران و متخصصین می توانند از اثرات پژوهش حاضر در راستای کاهش تعارضات درونی و طرحواره های ناکارآمد بیماران پوستی خود بهره برند.
مصطفی پرهیزگار، فردین مرادی منش، ناصر سراج خرمی، پروین احتشام زاده،
دوره ۹، شماره ۳ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: برخی ازبیماران دارای سندرم روده تحریک پذیر از مشکلات اضطراب و افسردگی رنج می برند و این حالات به افزایش درد آنان و کاهش کیفیت زندگی شان منجر می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی "تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای"، بر درد، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، اضطراب و افسردگی بیماران دارای سندرم روده تحریک پذیر بود.
روش کار: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دارای گروه کنترل در زنان دارای سندرم روده تحریک پذیر شهرستان دزفول، در سال ۱۳۹۸ انجام شد. ۲۴ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به ۲ گروه تجربی و کنترل تقسیم گردیدند. ابزارهای اندازه گیری شامل "پرسشنامه فرم کوتاه درد مک گیل" "(Short-Form Mc Gill Pain Questionnaire)، پرسشنامه "کیفیت زندگی در روده تحریک پذیر" Irritable Bowel Syndrome-Quality of Life-۳۴))، "مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی" Hospital Anxiety and Desperation Scale" بود. روایی محتوا و پاپایی به روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای گروه تجربی طی ۱۰ جلسه انفرادی از "تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای" استفاده شد. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۴ تحلیل شدند.
یافته ها: پس از مداخله، بین گروه تجربی وگروه کنترل از لحاظ درد (۲۹/۱۹=F, ۰۰۱/۰ =P)، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (۹۳/۳۹=F, ۰۰۱/۰=P)، اضطراب ( ۸۹/۴۶ =F, ۰۰۱/۰=P)، افسردگی (۶۲/۳۶=F, ۰۰۱/۰=P) تفاوت معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری: "تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای" قادر است میزان درد، اضطراب و افسردگی بیماران دارای سندرم روده تحریک پذیر را کاهش دهد و به افزایش کیفیت زندگی آنان کمک نماید. بنابراین، پیشنهاد می گردد متخصصان داخلی و گوارش جهت درمان بیماران مذکور، طی همکاری باروانشناسان سلامت، از مداخله مبتنی بر "تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای" استفاده نمایند.
لاله رمضانی، محمدرضا مرادی، سمیه صفری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین تعیینکنندههای شرکت افراد با ناتوانیهای جسمی- حرکتی در فعالیتهای مختلف، خودکارآمدی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش سرمایه اجتماعی در رابطه با مشارکت ورزشی و خودکارآمدی معلولان جسمی- حرکتی شهرستان شهرکرد است.
روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلولان جسمی -حرکتی شهرکرد بود (تعداد=۲۱۳۹). بر اساس فرمول کوکران در سطح خطای %۵ تعداد ۲۲۸ تن به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه جمعیت شناختی،"پرسشنامه سرمایه اجتماعی" (Social Capital Questionnaire)، "پرسشنامه مشارکت ورزشی" (Sport Participation Questionnaire) و "مقیاس خودکارآمدی عمومی" (General Self-Efficacy Scale) بود. روایی صوری، روایی محتوا به روش کیفی و روایی سازه به روش روایی همگرای ابزارها و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ و پایایی مرکب بررسی و تائید شد. تحلیل دادهها در نرمافزار اس پی اس اس نسخه ۲۳ و روش الگوسازی معادلات ساختاری با بهرهگیری از نرمافزار اسمارت پی ال اس ۳ انجام شد.
یافتهها: الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. مشارکت در فعالیتهای ورزشی به طور معناداری با خودکارآمدی (۴۴۸/۰=β ،۹۳۵/۴ =t) و سرمایه اجتماعی (۱۶۵/۰=β ، ۲۶۲/۲ =t) معلولان جسمی- حرکتی همبستگی دارد. همچنین خودکارآمدی نیز به طور معناداری با سرمایه اجتماعی معلولان جسمی -حرکتی را (۲۳۱/۰=β ، ۵۲۴/۲ =t) همبستگی دارد.
نتیجهگیری: مشارکت ورزشی، خودکارآمدی معلولان جسمی -حرکتی را از طریق افزایش سرمایه اجتماعی ارتقا خواهد داد. پیشنهاد میشود که روانشناسان و متخصصان حوزه سلامت برای بهبود خودکارآمدی معلولان جسمی -حرکتی، به نقش مشارکت ورزشی و سرمایه اجتماعی توجه بیشتری کنند.
احسان مرادی، مجتبی محمدی جلالی فراهانی، منصور سودانی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۴ )
چکیده
مقدمه: روان درمانی نقش مهمی در افزایش سرمایه روانشناختی، کاهش تنهایی و وابستگی های افراطی همچون اینترنت در میان نوجوانان دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی "طرحواره درمانی گروهی" بر سرمایه روانشناختی و تنهایی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم دارای اعتیاد به اینترنت صورت پذیرفته است.
روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم دارای اعتیاد به اینترنت شهرستان بروجرد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بودند. از میان آن ها ۲۴ تن به روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی ساده به روش قرعه کشی در ۲ گروه مداخله (۱۲ تن) و کنترل (۱۲تن) جای گرفتند. ابزار های استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "آزمون اعتیاد به اینترنت" (Internet Addiction Test)، "پرسشنامه سرمایه روانشناختی" (Psychological Capital Questionnaires) و"مقیاستنهایی"(Loneliness Scale) بود. روایی محتوایی ابزار ها به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ برای ابزار ها محاسبه گردید. گروه مداخله طی ۱۰ جلسه تحت "طرحواره درمانی گروهی" قرار گرفت. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۲ مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس بیانگر این بود که "طرحواره درمانی گروهی" باعث افزایش سرمایه روانشناختی (۰۰۹/۰=P) با اندازه اثر ۹۱۰/۰ وکاهش تنهایی (۰۲۸/۰=P) با اندازه اثر ۷۶۰/۰ می گردد (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: "طرحواره درمانی گروهی" در افزایش سرمایه روانشناختی و کاهش تنهایی موثر بود. پیشنهاد می گردد جهت افزایش سرمایه روانشناختی و کاهش تنهایی و به دنبال آن کاهش وابستگی به اینترنت در میان دانش آموزان از "طرحواره درمانی گروهی" به عنوان یک روش درمانی جامع و اثربخش استفاده گردد.